هومن سیدی اینبار قوی آغاز کرد. سریالی بسیار حساب شده که فراتر از المانهای سینمایی ایران رفته و به قول معروف تبدیل به یک اثر جهانی شد. بازی جواد عزتی در کارنامه هنریاش بیسابقه است و این تنها به دلیل کشش بسیار زیاد فیلمنامه است. وحشی یک سریال معمولی نیست. وحشی آغاز دوره جدیدی از سینمای ایران است. سینمایی که دیگر مورد تمسخر قرار نگرفته و موفق خواهد شد با آثار بزرگ جهانی رقابت کند.
قبل از شروع نقد باید گفت که به دلیل پیچیدگیهای فلیمنامه مجبور به اسپویل داستان خواهم شد. سریال «وحشی» به کارگردانی هومن سیدی، یک درام جنایی-اجتماعی است که بر اساس داستان واقعی زندگی علیاشرف پروانه، معروف به «مایکل اسکافیلد ایرانی» ساخته شده است. داستان حول محور داود اشرف، یک کارگر معدن ساده و اخلاقمدار با بازی جواد عزتی، میچرخد. داود که به دنبال لقمهای نان حلال است، به دلیل یک حادثه غیرعمد که منجر به مرگ دو کودک میشود، زندگیاش دگرگون میشود. این اتفاق او را به زندان میاندازد و تحت فشار نابرابریهای اجتماعی، فقر، و جبر محیطی، از فردی زحمتکش و مهربان به شخصیتی خشن و درمانده تبدیل میشود.
در زندان، داود با چالشهای متعددی روبهرو میشود و داستان به فرارهای جسورانه و باهوشانه او از زندان میپردازد که الهام گرفته از زندگی واقعی علیاشرف پروانه است. سریال به بررسی فروپاشی هویت، تأثیر نابرابریهای اجتماعی، و پیچیدگیهای اخلاقی در بستر یک جامعه پرتنش میپردازد. هرچند خلاصه داستان حکایت از سریالی آشنا برای ما ایرانیها میدهد، اما پایان قسمت اول چنان شوک برانگیز و عالی است که نفسها را در سینه حبس میکند. دوربین در جای درستی قرار دارد. بازی جواد عزتی آشوب درون را به خوبی به تصویر میکشد و فیلمنانه نوید لحظاتی پُر آشوب و هیجانی میدهد. البته بارها شاهد این ماجرا بودهایم که هومن سیدی در آغاز سعی میکند اثرش را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده و مخاطبش را میخکوب کند. وحشی اما با همه آثار او را فرق میکند. آغازش وحشتناک است و حساب شده. قصه، مخاطب را به درون اثر کشیده و او را درگیر میکند. ما در یک قتل و یا شاید در یک اشتباه شریک هستیم!
جنایات و مکافات داستایفسکی برای ما ادبیات دوستان همچون کتابی مقدس است. اثری جاویدان با قلمی سنگین که شاید هرگز در ادبیات تکرار نشود. وحشی هومن سیدی تا حدودی مشابه همین اثر است. البته که مضامین فلسفی و فُرم داستایفسکی با هومن سیدی تفاوتها دارد و مقایسه من از این منظر نیست. بنده همواره ادعا کردهام که کسی نمیتواند نقش راسکلنیکف را بازی کند. آن فشار سنگین روحی و روانی. آن حس عجیب و ترسِ ناآشنا تنها در ادبیات ممکن است و به دلیل اُبژکتیو بودنِ سینما شاید نشود آن بُعد درونی را عینیت بخشید. هومن سیدی در ترکیب با جواد عزتی کمی موفق شدهاند به این فُرم نزدیک شوند. جواد عزتی جنایتی را مرتکب میشود (فعلا مهم نیست که او گناهاکار است یا نه) و از سر همین جنایت آشوبی در دلش به پا میشود. نفسهای سنگین عزتی را میشود حس کرد. چشمها! چشمهای جواد عزتی فوقالعاده است. گریم کمی زیر چشم او را سایه سیاه زده و در کلوزآپ دوربین ما شاهد یک بازی جهانی از عزتی هستیم. او چنان رنج میکشد که منِ مخاطب تماما بازی او را باور میکنم. جهانش زیر و رو شده. نمیتواند بخوابد. خوابهای وحشتناک به سراغش آمدهاند و سایه نابودی درست بالای سر اوست. هومن سیدی و جواد عزتی دست در دست هم این بُعد از نیم پرده اول فیلمنامه را عالی کار کردهاند. دوربین، نور، سایه و کادربندی کاملا در خدمت فرم است. حتی هوای گرم محیط نیز به فشار روانی کاراکترها کمک کرده و همه عناصر دست در دست هم به فُرم مد نظر هومن سیدی رسیدهاند.
فیلمنامه هومن سیدی به دو بخش درخشان تقسیم میشود. بخش اول پروسه قتل، فرار و دستگیری است. نوشتم که بازی جواد عزتی فراتر از فیلمنامه رفته و موفق میشود این بخش را در حد ادبیات بزرگ جهانی بالا ببرد. هومن سیدی هم در مقام کارگردان این خلاقیت را از خود نشان داده تا با تکنیکهای درست، فشار روانی را بر روی کاراکتر بیشتر کند. یکی از این تکنیکها، خلق موقعیت و فضایی بسیار خشن است. محله ترسناک با محیطی بسیار خطرناک. ماشینی رنگ و رو رفته و ضبطی که خراب است. گرما و کارگرهایی که تنها با یک جر و بحث ساده کارشان به درگیری و دعوا میکشد. همه اینها اتمسفر مورد نیاز فیلمنامه را خلق میکنند. جواد عزتی نیز در قلب این تحولات به بازی درخشان خود ادامه داده و همهچیز را باورپذیر میکند. در بخش دوم فیلمنامه اما ما از آن بُعد داستایفسکی وار گذشته و وارد لحظاتی درخشان در دادگاه میشویم. لحظاتی هیجانی، پُر تنش و حساب شده که فیلمنامه دقیق هومن سیدی اجازه افتادن ریتم را نمیدهد. تمام حواس مخاطب به سریال است. ما در گوشهای از این دادگاه حضور داریم. یک حضور تعلیق دار. چرا تعلیق دار؟ چون برخلاف هنرمندانی که مبانی هنر را درست مطالعه نکردهاند، اثر هومن سیدی با تعلیق شروع میشود. ما از تمامی اتفاقات آگاهیم. میدانیم که قتل عمدی در کار نبوده است. بیگناهی جواد عزتی کاملا آشکار است و ما صرفا شاهد نابودی یک انسان هستیم. نابودی و سیاهی زندگی که مثل بختک به جان آدمی افتاده. همین موضوع هم لحظات دادگاه را تماشایی میکند. در صحنههای درخشان دادگاه، بازی همه بازیگران عالی است. جواد عزتی همچنان بر روی میمک و چشمها کار میکند و در سوی دیگر داستان نگار جواهریان فوقالعاده است. از همان ورود به داستان ما شاهد یک بازی عالی هستیم. کاراکتری مرموز که در همان ورود به قصه مشکوک به نظر میرسد. او از سوی دیگر در تلاش است تا محکوم را از بند اعدام رهایی بخشد. این چند بُعدی بودنِ کاراکترها یعنی ما با یک فیلمنامه درخشان طرف هستیم. فیلمنامهای که در عین خطی بودن، بسیار پیچیده و درگیر کننده است. یکی دیگر از بازیگران خوب سریال وحشی که شاید مورد توجه قرار نگرفت؛ آقای جواد طوسی است. بازیگری که در نقش قاضی ظاهر شده و نقش کوتاهی را هم ایفا کرد. بازی ایشان قطعا که درخشان بود اما نکته جالب توجه در این است که ایشان خودشان جزو برترین منتقدهای کشور هستند و از سوی دیگر سالها بر صندلی قضاوت تکیه داده بودند. در اصل استفاده از کسی که هم سینما میفهمد و هم خودش قاضی بوده به راستی جالب است. بازی دیگر عوامل هم به دلیل فیلمنامه خوب و دقیق کامل اندازه است و کسی جایی اشتباه نمیکند تا این فُرم خراب شود.
نیم پرده سوم فیلمنامه که خود بخشی از قسمت دوم فیلمنامه است، شامل آزادی موقت کاراکتر اصلی و در نهایت بازگشت او به زندان است. قطعا که آزادی عزتی از زندان و پروسه عشق و عاشقی با نگار جواهریان سریال را از آن ریتم تند و فشرده دور میکند. قسمت هفتم سریال وحشی آن چیزی نیست که مخاطب انتظارش را دارد. اما طبق ادعای هومن سیدی اینها به راستی اتفاق افتاده و سیدی نیز برای حفظ درام فیلمنامه این بخش را اضافه کرده است. بخشی که بازهم به آن بُعد داستایفسکیوار برمیگردد. کاراکتر اصلی باری دیگر راهی زندان میشود. وکیلی که او عاشق وی شده و تمام رازهایش را بر او آشکار ساخته بود، تبدیل به پاشنه آشیل او شده و داوود اشرف به عمق جهنم انسانی سقوط میکند. فیلمنامه هومن سیدی در این بخش فراتر از یک اثر سینمایی جذاب میرود. در این بخش انسان تبدیل به مسئله میشود. در این بخش ما با آدمهایی طرف هستیم که دست به اعمال شیطانی میزنند. از پسربچه درغگو گرفته تا وکیلی که چنین بیرحمانه باعث نابودی اشرف میشود. از زندانی که تشبیه جهنم برایش کم است و یک انسان بیگناه را در خود میبلعد. اما شاید بهتر باشد از خود بپرسیم که آیا داوود اشرف به راستی گناهکار است؟ از تهدید پیرمرد گرفته تا فرار از صحنه قتل. چه چیزی باعث میشود انسان چنین تسلیم شرایط شده و جانِ خویش را دوست بدارد. چگونه میشود ۱۵ سال حبس را در چنین زندانهای جهنمی باور کرد؟ وکیل (نگار جواهریان) چرا چنین بیرحمانه تصمیم گرفت؟ آیا داوود اشرف لایق این همه بدبختی است؟ محیط چه تاثیری در رشد یک شخص دارد؟ اینها همه سوالهایی درخشان است که سریال وحشی در ذهن مخاطب شکل میدهد. سریال وحشی اصلا قصد ندارد کسی را قضاوت کند، این سریال تنها وظیفه دارد که تاریکترین خصوصیتهای انسانی را به تصویر بکشد. نشان دهد که چگونه جهنم در این جهان ممکن است. شاید هومن سیدی چنین قصدی نداشته، نمیدانم اما هرچه هست سریال موفق به خلق این موقعیت شده است. این درحالی است که دیگر آثار هومن سیدی در دام سیاهنمایی میافتادند. از مغزهای کوچک زنگ زده گرفته تا جنگ جهانی سوم، سیدی اثر خوب نمیساخت. عمده آثارش بر سیاهنمایی تمرکز داشتند و جذابیت فرضی هم مدیون همین موضوع بود. اینبار هم سیاهنمایی وجود دارد اما هومن سیدی آن را به خدمت فُرم درآورده است و موفق شده تا محیط را باورپذیر کند. به همین دلیل فکر میکنم سریال وحشی اولین اثر بسیار جدی هومن سیدی است که در حد کلاس جهانی ظاهر شده است.
در پایان چنین میشود گفت که فصل اول سریال وحشی ساخته هومن سیدی یک اثر world class است. یعنی در هرکجای جهان این سریال را ببینید، به آن نزدیک شده و لذت سینمایی را تجربه خواهید کرد. بازی جواد عزتی نه تنها خوب بلکه شاهکار است. او آشوب درونی را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده و در کارنامه هنری او چنین اثری بیسابقه بود. هومن سیدی با فیلمنامه درخشان خود موفق به روایت قصهای شد که در سینمای ایران نمونهاش نیست. البته این افتخار نه در ماهیت قصه بلکه در قدرت روایت اوست. کارگردانی وی نیز کاملا در خدمت فرم است. دیگر عوامل هم در پیرو او به خدمت فرم درآمدهاند و همگی دست در دست هم سریال وحشی را خلق کرده است. سریالی شاهکار که قطعا نوید روزهای خوب را در سینمای ایران بانگ میزند. زین پس ما انتظار چنین آثاری را داریم. آثاری خوب با تمامی اِلمانهای خوب! به امید فصل دومی درخشان.
نمره نویسنده به سریال: ۸.۵ از ۱۰
نظرات کاربران