صبر یک فضیلت نیست – بلکه یک استراتژی مقابلهای است
1
صبر اغلب بهعنوان یک فضیلت اخلاقی شناخته میشود، اما جوهره واقعی آن ممکن است به نحوه مواجهه ما با چالشها و ناکامیهای بیوقفه زندگی مرتبط باشد.
کیت سوینی، دانشمند روانشناسی از دانشگاه کالیفرنیا در ریورساید، پیشنهاد میکند که صبر شاید کمتر به موقعیت اخلاقی ما و بیشتر به نحوه مدیریت تحریکات روزمره زندگی مرتبط باشد.
او میگوید: «فیلسوفان و محققان مذهبی، صبر را فضیلت میدانند، اما اکثر مردم ادعا میکنند که صبور نیستند. این موضوع باعث شد از خودم بپرسم که شاید صبر کمتر به “خوب بودن” یک فرد و بیشتر به نحوه مقابله او با ناراحتیهای روزمره مربوط باشد.»
مطالعهای برای تعریف صبر و بیصبری
سوینی مطالعهای انجام داد که بر تعریف مفهوم صبر و بیصبری و عوامل تأثیرگذار بر آنها متمرکز بود.
تفسیر صبر و بیصبری
به گفته سوینی، بیصبری احساسی است که هنگام مواجهه با تأخیرهای ناعادلانه، غیرمنطقی یا نامناسب به وجود میآید – مانند ترافیک سنگین در ساعات غیرپیک یا جلسهای که بیش از زمان مقرر طول میکشد.
در مقابل، صبر به نحوه مقابله افراد با این احساسات بیصبری اشاره دارد. روانشناسان اغلب از اصطلاح «تنظیم هیجان» برای توصیف مجموعهای از راهبردها استفاده میکنند که افراد برای تعدیل شدت احساسات خود به کار میبرند.
در یک مقاله نظری همراه، سوینی تأکید میکند که صبر نمایانگر زیرمجموعه خاصی از این استراتژیها است که بر مدیریت احساسات بیصبری متمرکز هستند.
شرایط ایجاد “طوفان کامل” بیصبری
پژوهشگران سه موقعیت را شناسایی کردند که ترکیب آنها دستورالعملی ایدهآل برای بیصبری ایجاد میکند:
یک وضعیت بحرانی (مانند گیر افتادن در ترافیک در مسیر یک کنسرت مورد علاقه)،
یک حالت انتظار ناخوشایند (مانند نشستن در اتاق انتظار شلوغ اداره دولتی)،
و وجود فردی که مقصر تأخیر به نظر میرسد (مانند آزمایشگاهی که فراموش کرده آزمایشهای پزشکی شما را پردازش کند).
مشخص شد که مردم در تأخیرهای طولانیتر از انتظار، احساس بیصبری بیشتری میکنند، حتی اگر مدت واقعی تأخیر تأثیر قابلتوجهی بر احساسات آنها نداشته باشد.
برای بررسی این تحریکات، از شرکتکنندگان خواسته شد تا واکنشهای خود را به ناراحتیهای روزمره تصور کنند، مانند گیر کردن در ترافیک، تحمل یک جلسه خستهکننده، یا انتظار در یک اتاق شلوغ.
آنها ارزیابی کردند که این موقعیتها چقدر باعث بیصبری میشوند و استراتژیهایی را برای کاهش این احساسات شناسایی کردند، از جمله تکنیکهای پرت کردن حواس، تمرین تنفس عمیق، یا یافتن نکات مثبت در موقعیت.
طیف صبر
جالب اینکه همه افراد در مواجهه با موقعیتهای محرک به یک شکل واکنش نشان نمیدادند. برخی از افراد صبورتر از دیگران بودند. به عنوان مثال، افرادی که با موقعیتهای باز و نامشخص سازگارتر بودند و از ثبات احساسی بیشتری برخوردار بودند، کمتر دچار بیصبری میشدند.
علاوه بر این، افرادی که هوش هیجانی بالاتری داشتند و در خودتنظیمی مهارت داشتند، حتی اگر در ابتدا احساس بیصبری میکردند، در مدیریت این احساسات موفقتر عمل میکردند.
سوینی اشاره کرد: «یافتههای اولیه ما بسیاری از ایدههای ما درباره صبر و بیصبری را تأیید میکنند. هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری داریم، اما رویکرد ما در کمک به افراد برای مدیریت احساسات بیصبری و در نهایت صبورتر شدن در زندگی روزمره بسیار امیدوارکننده است.»
این یافتهها چشمانداز تازهای از صبر و بیصبری ارائه میدهند – نه بهعنوان ویژگیهای ذاتی فرد، بلکه بهعنوان واکنشها و استراتژیهای مقابلهای که ما در مواجهه با تحریکات اجتنابناپذیر زندگی بهکار میگیریم.
ارتباط صبر و ویژگیهای شخصیتی
این تحقیق نشان میدهد که چگونه ویژگیهای شخصیتی بر توانایی فرد برای صبور ماندن تأثیر میگذارد. افرادی که ثبات احساسی بیشتری دارند و در شرایط نامشخص تطبیقپذیرتر هستند، کمتر دچار احساس بیصبری میشوند.
علاوه بر این، افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند و در خودتنظیمی و همدلی مهارت دارند، در مدیریت احساسات بیصبری موفقتر عمل میکنند.
ویژگیهایی مانند سازگاری نیز نقش مهمی در تشویق صبر ایفا میکنند، زیرا این افراد اغلب با ذهنیتی آرام و درککننده به موقعیتهای ناامیدکننده نزدیک میشوند.
این یافتهها نشان میدهند که صبر تنها به شرایط وابسته نیست، بلکه عمیقاً با خصوصیات شخصیتی فرد مرتبط است و راهی امیدوارکننده برای ایجاد مداخلاتی برای تقویت صبر در زندگی روزمره ارائه میدهد.
پیامدها برای زندگی مدرن
در دنیای پرشتاب امروزی، یافتههای این مطالعه کاربردهای قابلتوجهی دارند.
توانایی مدیریت مؤثر بیصبری در محیطهای شخصی و حرفهای اهمیت دارد.
برای مثال، محیطهای کاری میتوانند از برنامههای آموزشی متمرکز بر تکنیکهای تنظیم هیجان بهرهمند شوند و به کارکنان کمک کنند تا در زمانهای چالشبرانگیز با استرس مقابله کرده و بهرهوری خود را حفظ کنند.
علاوه بر این، درک روانشناسی صبر میتواند به حل تعارضها از طریق ترویج همدلی و همکاری کمک کند.
در سطح فردی، استراتژیهایی مانند ذهنآگاهی، بازنگری موقعیتهای منفی، و تمرین شکرگزاری میتوانند در روتینهای روزمره ادغام شوند تا بهزیستی عاطفی افزایش یابد و رویکردی صبورانهتر به زندگی ایجاد شود.
این مطالعه بهطور کامل در ژورنال Personality and Social Psychology Bulletin منتشر شده است.