ویروس HMPV؛ جلوه جدید جنگ پنهان چین و جهان غرب؟
در روزهای گذشته اخبار مختلفی در مورد شیوع یک ویروس جدید در چین با نام «متاپنوموی انسانی» یا HMPV منتشر شده است. برخی حتی از آغاز بعضی اقدامات محدودکننده در شماری از شهرهای چین خبر دادهاند و در فضای مجازی هم ویدئوهایی از حضور گسترده مردم چین در شماری از بیمارستانهای این کشور به دلیل ابتلای گسترده به ویروس مذکور پخش شده است.
به گزارش فرارو؛ کارشناسان حوزه پزشکی تاکید کردهاند که هیچ درمان یا واکسن اختصاصی برای ویروس HMPV وجود ندارد. این ویروس نیز همچون کرونا در زمره ویروسهای تنفسی است و طیفی وسیعی از علایمِ شبیه به سرماخوردگی تا بیماریهای شدید تنفسی را در افراد به نمایش میگذارد. این ویرس برای نخستین بار در سال ۲۰۰۱ در هلند شناسایی شد و به خانواده ویروسی که سرخک، سنسیتیال تنفسی سینسیشیال تنفسی (respiratory syncytial virus) و اوریون را دربر میگیرد، تعلق دارد. طریقه انتقال این ویروس از راهِ قطرات تنفسی است که هنگام سرفه یا عطسه از افراد مبتلا آزاد میشود و منتشر میگردد.
روشهای دیکر انتقال نیز شامل تماس فیزیکی مانند لمس کردن یا دست دادن با فرد آلوده و البته لمس سطوح آلوده و سپس لمس صورت، و به ویژه دهان، بینی و چشم است که میتواند منجر به عفونت شود. شیوع ویرس HMPV در چین حتی سبب شده تا برخی در کشورمان هشدار دهند که هیچ بعید نیست خیلی زود ایران نیز به شیوع این ویروس دچار شود. اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش مشخص میشود که توجه داشته باشیم ظاهرا سرعت انتقال ویروس مذکور هم بالاست.
در این راستا، به تازگی سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی نیز در موضع گیری به نوعی ورود ویروس HMPV به کشورمان را تایید کرده است. موضوعی که با بازتابهای گستردهای رو به رو شده است. اگرچه «محمد رضا ظفرقندی» وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران درموضع گیری که به تازگی بیان شده تاکید کرده که رصدهای دقیق و مرتب وزارت بهداشت حاکی از این است که هنوز ویروس چینی تازه شایع شده وارد خاک ایران نشده است.
بر اساس اخبار مختلف، مواردی از ویروس HMPV، در برخی کشورهای شرق آسیا نظیر کره جنوبی نیز مشاهده شده است. با این همه، ورای ملاحظات مرتبط با حوزه سلامت و بهداشت، برخی بر این باورند که شیوع مجدد یک ویروس شبیه به کرونا از خاک چین، میتواند ابعاد ناشناختهای نیز داشته باشد که کمتر در رابطه با آن بحث میشود. به بیان سادهتر، امکان دارد که بتوان ردپای رقابتهای راهبردی میان چین و جهان غرب را نیز در قالب شیوع ویروس جدید مشاهده کرد.
HMPV؛ آیا جنگی پنهان در کار است؟
دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا در تاریخ ۲۰ ژانویه آتی (یکم بهمن ماه) وارد کاخ سفید خواهد شد و به طور رسمی سکاندار کرسی ریاست جمهوری آمریکا میشود. با این حال، در شرایطی که وی هنوز قدرت در آمریکا را به طور رسمی تحویل نگرفته، موضع گیریهای عجیب و تهاجمی خود در حوزه سیاست خارجی آمریکا را آغاز کرده است. مثلا او چندین بار تاکید کرده که کانادا، گرینلند و پاناما باید به خاک آمریکا تعلق داشته باشند. وی حتی در موضع گیری جنجالی تاکید کرده که مدیریت کانال پاناما نیز باید به آمریکا بازگردانده شود. ترامپ در جدیدترین موضعگیری خود همچنین به این نکته اشاره کرده که نام خلیج مکزیک باید به خلیج آمریکا تغییر کند!
وی ترامپ حتی در مورد متحدان آمریکا در اروپا نیز خط و نشانهای جدی کشیده است. به عنوان مثال او تاکید کرده که آمریکا باید تعرفه حداقل ۱۰ درصدی را بر کالاهای صادراتی از اروپا به خاک آمریکا وضع کند. در مورد کشورهایی نظری ایران و روسیه نیز شاهد طرح مواضع بعضا تهاجمی از سوی ترامپ و اعضای منصوب دولتش در سِمتهای سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا بودهایم. با این همه، بر هیچکس پوشیده نیست که نقطه اصلی تمرکز ترامپ در دوره جدید حضورش در قدرت، بر چین خواهد بود؛ کشوری که از سال ۲۰۰۶ تاکنون بر اساس اسناد و گزارشهای سالانه نهادهای امنیتی آمریکا، تهدید اصلی و درجه یک علیه امنیت ملی و قدرت جهانی آمریکا ارزیابی شده است.
تهدیدِ چین از نظر آمریکاییها به قدری جدی است که برخی از اندیشکدههای آمریکایی تاکید میکنند که هیچ بعید نیست آمریکا در سال ۲۰۳۰ و یا نهایتا تا سال ۲۰۵۰، به کل، بهطور کلی موقعیت هژمونیک و برتر خود را در عرصه بین المللی به چین واگذار کند کرده و یک پَسرفت تمامعیار را تجربه کند. درست در همین رابطه، به تازگی نشریه «وال استریت ژورنال» در گزارشی مبسوط به این نکته تاکید کرده که هیچ بعید نیست ترامپ با آغاز به کار دولت جدیدش، یک جنگ تعرفهای تمام عیار را علیه چین راه بیندازد؛ جنگی که هدفِ اصلی آن ضربه زدن به اقتصاد چین و ممانعت از اوج گیری جهانی آن است. در حقیقت، سرعت و میزان رشد و توسعه اقتصادی چین به قدری چشمگیر بوده که به زعم افرادی نظیر ترامپ، فضای و میدان کنشگری دولت آمریکا را محدود کرده است. چین از منظر دولتمردان آمریکایی و البته شخصِ ترامپ، همان کشوری است که سعی دارد سازوکارهای حکمرانی و نظم مطلوب خود را در عرصه سیاست بین الملل مستقر و ایجاد کند. موضوعی که یک تهدید مستقیم علیه واشینگتن است.
حال دراین شرایط، چین که در سالهای اخیر با مشکل محقق نشدن چشماندازهای مرتبط با رشد اقتصادی خود رو به رو بوده و حتی رکود اقتصادی سنگینی را در برخی حوزههای اقتصادیاش نظیر املاک و مستغلات تجربه کرده و در نتیجه همین رکود نیز برخی غولهای این حوزه در چین ورشکست شدهاند، حضور ترامپ در قدرت را نه صرفا بهمنزله تهدید و چالشی برای اقتصاد خود میبیند، بلکه همچون یک مشکل بزرگ امنیتی علیه خود ارزیابی میکند. نباید از یاد ببریم که نظام حکمرانی حاضر در چین، بخش زیادی از اعتبار و مشروعیت داخلی و بینالمللی خود را به دلیل عملکرد موفق اقتصادیاش در طی دهههای اخیر کسب کرده و اگر قرار باشد این اعتبار زیر سوال برود و یا روندی معکوس به خود بگیرد، این موضوع عملا یک تهدید جدی علیه امنیت ملی چین است.
درست در همین نقطه است که حضور مجدد فردی نظیر ترامپ در قدرت و تلاشهای گسترده وی برای ضربه زدن به اقتصاد چین، به یک چالش بزرگ برای رهبران چینی تبدیل میشود. حال در این نقطقه، برخی تحلیلگران معتقدند که پاندمی یک ویروس نظیر HMPV میتواند صورت بسیاری از معادلات جهانی را تغییر دهد. از یاد نبریم که ترامپ در دوره نخست ریاست جمهوری خود نیز مجموعهای از رکوردهای تاریخی در حوزه اقتصاد آمریکا را شکست؛ به عنوان مثال وی توانست پایینترین نرخ بیکاری ۵۰ ساله اخیر آمریکا را به ثبت برساند.
با این حال، پاندمی کرونا به یکباره ورق را علیه او و دولتش برگرداند و چالشهای اقتصادی بیشماری را پیش روی آنها قرار داد. عملکرد نه چندان مطلوب ترامپ در مدیریت بحران کرونا و طرح مواضع غیر علمی در رابطه با آن نیز تیر خلاص را به وی زد و در نهایت موجب کنار رفتن او از قدرت شد. در واقع، ترامپ که در مورد موفقیتهای اقتصادی خود مانور میداد، با پاندمی کرونا و تبعات منفی آن بر اقتصاد کشورش، با یک بحران جدی رو به رو شد. حال اگر از همین منظر به موضوع نگاه کنیم، برخی این سناریو را مطرح میکنند که بعید نیست با شیوع مجدد یک ویروس نظیر کرونا از مبدأ چین و گسترش جهانی آن، دولت چین بار دیگر سعی داشته باشد ترامپ را به دردسر بیندازد و به نوعی در همین آغاز کارش، وی را آچمز کند؛ اقدامی که هم میتواند از اقتصاد و امنیت ملی چین دفاع کند و هم مانع از عملی شدن دستورکارهای مطلوب ترامپ علیه چینیها گردد. البته که ورای دولت ترامپ در آمریکا، اقتصادهای اروپایی به عنوان دیگر رقبای چین در عرصه بینالمللی نیز به هیچ عنوان حال و روز خوشی ندارند. مسالهای که نمودهای عینی خود را در جریان سقوط اخیر دولتها در آلمان و فرانسه نیز به نمایش گذاشته است؛ هر چند این وضعیت تا حد زیادی ناشی از تاثیرات پاندمی کرونا بر اقتصادهای غربی است.
در این نقطه، شیوع یک ویروس جدید و عالمگیر، میتواند به رقبای اروپایی چین نیز ضربه بزند و موقعیت آنها به عنوان متحدان آمریکا در عرصه نظام بین الملل را هم تا حد زیادی متزلزل کند. در این نقطه شاید برخی این گزاره را مطرح کنند که استدلال مطرح شده در این گزارش، اخلاقی نیست. در پاسخ به این طیفها باید گفت: «در جهان سیاست، صحبت از اخلاق یک شوخی است! »