متن کامل داستان کدو قلقله زن برای کودکان با تصویر و فایل صوتی
داستان کدو قلقله زن برای کودکان
داستان کدوی قلقله زن یکی از داستان های کهن و قدیمی ایرانی است که توسط پرویز کلانتری در سال 1343 نوشته شده است. این داستان زیبا و شنیدنی روایت پیرزنی را به تصویر می کشد که هنگام رفتن به خانه ی دختر و دامادش برای نجات دادن جان خود از دست حیوانات درنده جنگل از هوش و ذکابت خود استفاده می کند و از این طریق جان خود را نجات می دهد.
داستان ها قدیمی و کهن ایرانی دارای درس ها و پند های آموزنده ی بسیاری هستند که به همین عنوان خواندن این داستان ها برای کودکان بسیار مفید و سودمند می باشد و شنیدن این داستان ها برای کودکان خالی از لطف نبوده و حتی در اکثر مواقع نیز شنیدن این داستان ها می توانند برای کودکان بسیار هیجان انگیز و دلنشین بوده باشند.
امروز ما در آلامتو داستانی کهن و زیبایی را برای شما تحت عنوان متن کامل داستان کدو قلقله زن برای کودکان با تصویر و فایل صوتی تهیه و آماده کرده ایم و امیدواریم که این داستان برای شما مفید و لذت بخش بوده باشد.
همچنین بخوانید: قصه کودکانه برای خواب
متن کامل داستان کدو قلقله زن برای کودکان با تصویر
یکی بود یکی نبود. یه پیرزنی بود.یه روز خواست بره دیدن یه دونه دخترش . کارهاشو رو به راه کرد و در خونه اش رو بست و رفت و رفت و رفت تا رسید به کمرکش کوه، که یک دفعه یه گرگ گنده سر و کله اش پیدا شد، جلوش دراومد و گفت :
آهای ننه پیرزن کجا می ری؟بیا که وقت خوردنت رسیده.
پیرزنه گفت: ای بابا من که پیرم و پوست و استخون. بگذار برم خونه دخترم چاق و چله بشم بعد می آم تو منو بخور.
گرگه گفت : خب برو. من همین جا منتظرم.
پیرزن رفت و رفت و رفت تا رسید به یک پلنگ. پلنگه گفت:
آهای ننه پیرزن کجا می ری؟ هیچ جا نرو که من خودم می خورمت.
پیرزنه گفت: من پیرم، پوست و استخونم بزار برم خونه دخترم پلو و چلو بخورم چاق و چله بشم، بعد می آم تو منو بخور.
پلنگه گفت : خیلی خب برو اما من همین جا منتظرم.
همچنین بخوانید: داستان کوتاه جالب برای مدرسه
پیرزن رفت و رفت و رفت تا رسید به آقا شیره. آقا شیره یه خرناسی کشید و گفت:
ننه پیرزن کجا می ری؟ بیا اینجا که می خوام بخورمت.
پیرزنه گفت: ای آقا شیر عزیز. ای سلطان جنگل آخه من پیرزن پوست و استخون که خوردن ندارم. بزار برم خونه دخترم حسابی بخورم چاق و چله بشم بعد می آم تو منو بخور.
آقا شیره هم که دید بد نمی گه ، گفت : باشه برو اما من همین جا منتظرم.
خلاصه پیرزن رفت و رفت و رفت تا رسید به خونه دخترش. چند شب که موند دلش شور خونه زندگی شو زد و خواست که برگرده ، اما می دونست که شیر و گرگ و پلنگ سر راه منتظرش هستند. به دخترش گفت هر وقت رفتی بازار یه کدو تنبل گنده برام بخر. دخترش هم رفت و یه کدوی تنبل بزرگ براش خرید و نشستند توی کدو رو حسابی پاک کردن و پیرزن رفت توش نشست و به دخترش گفت یک قل بده تا من باهاش برم.
کدو و پیرزن قل خوردن و رفتند و رفتند تا رسیدند به آقا شیره . آقا شیره گفت: ای کدوی قلقله زن ندیدی تو یه پیرزن؟
پیرزنه از تو کدو گفت: والله ندیدم بالله ندیدم . به سنگ تق تق ندیدم به جوز لق لق ندیدم. قِلم بده بزار برمشیره قِلش داد
همچنین بخوانید: قصه های آرامبخش کودکانه
کدو رفت و رفت تا رسید به پلنگه. پلنگ گفت: ای کدوی قلقله زن ندیدی تو یه پیرزن؟ پیرزنه از اون تو گفت: والله ندیدم . بالله ندیدم. به سنگ تق تق ندیدم به جوز لق لق ندیدم. قِلم بده بزار برم. پلنگه قِلش داد و کدو رفت.
کدو رفت و رفت تا رسید به آقا گرگه.گرگه گفت: ای کدوی قلقله زن ندیدی تو یه پیرزن.؟ پیرزنه از توی کدو گفت: والله ندیدم . بالله ندیدم. به سنگ تق تق ندیدم به جوز لق لق ندیدم. قِلم بده بزار برم.
گرگه یه قِل قایم داد. کدو خورد به یه سنگ بزرگ و از وسط دو نصف شد و پیرزن اومد بیرون.
گرگ گفت : خوب گیرت آوردم. داشتی از چنگ من فرار می کردی؟ الان می خورمت.
پیرزنه گفت:آقا گرگه به جان شما رفته بودم این تو که قل بخورم و زودی بیام شما منو بخوری. اما حالا که رفتم این تو حسابی کثیف شدم و بوی کدو گرفتم. این دم آخری که می خوای منو بخوری آبرو داری کن و بزار من برم حموم لااقل منو تمیز بخور که فردا پشت سرم حرف در نیارن که عجب پیرزن شلخته ای بود. گرگه یه کم فکر کرد و گفت بدم نمی گه. تمیز بشه خوشمزه ترم می شه.
خلاصه گرگه قبول کرد ولی گفت خودم باید پشت سرت بیام که مطمئن بشم فرار نمی کنی. پیرزن هم از خدا خواسته گفت : باشه بیا . من که نمی خوام در برم.
پیرزنه رفت سر تون حمام و از اونجا یه مشت خاکستر پاشید تو چشم گرگه . داد و فریاد گرگ به آسمون رفت و یه دفعه همه اهل آبادی سر رسیدند و با چوب و چماق به جون گرگه افتادند . گرگ هم دوپا داشت دوتا دیگه هم قرض گرفت و دمش رو گذاشت رو کولش و فرار کرد و دیگه هیچ وقت اون دور و برا پیداش نشد.
همچنین بخوانید: داستان کوتاه پنج خطی کودکانه
فایل صوتی داستان کدو قلقله زن برای کودکان
سخن آخر
امیدواریم از داستانی که امروز برای شما در آلامتو تحت عنوان متن کامل داستان کدو قلقله زن برای کودکان با تصویر و فایل صوتی تهیه و آماده کرده ایم لذت برده باشید و در صورت تمایل آن را با سایر دوستان و آشنایانتان در میان بگذارید.