متن مداحی و نوحه شهادت امام موسی کاظم + اشعار شهادت امام موسی کاظم
متن مداحی و نوحه شهادت امام موسی کاظم
امام موسی کاظم به عنوان هفتمین امام شیعیان اسلام در شیعه ی دوازده امامی شناخته می شوند که به لغب باب الحوائج نیز در میان مسلمانان معروف و شناخته شده می باشند. این بزرگوار در سال 128 هجری دیده به جهان گشودند و پس از پدرشان امام جعفر صادق (ع) نیز در سن بیست سالگی به امامت شیعیان رسیدند و به مدت 35 سال نیز به مسلمانان آن زمان امامت و رهبری کردند و سرانجام پس از گذشت این زمان در سن 55 سالگی به وسیله ی زهر در تاریخ 25 رجب سال 183 هجری به دستور هارون الرشید به شهادت رسیدند و مسلمانان را در غم و اندوه زیادی فرو بردند.
امروز ما در آلامتو به مناسبت فرارسیدن شهادت این حضرت برای شما مجموعه ای را تحت عنوان متن مداحی و نوحه شهادت امام موسی کاظم و اشعار شهادت امام موسی کاظم برای شما تهیه و آماده کرده ایم امیدواریم که این مجموعه مورد توجه شما عزیزان قرار بگرید.
همچنین بخوانید: عکس نوشته و پروفایل شهادت امام موسی کاظم تسلیت باد
متن مداحی و نوحه شهادت امام موسی کاظم
آن کوکب هدایت مولا امام کاظم
شد کشته از جنایت مولا امام کاظم
ای خاتم ِ امامت،مهدی سرت سلامت
در دل عزای مولا،واغربتا واویلا
زنجیر و پای مولا،واغربتا واویلا
بر او سَما بگرید،خیر النسا بگرید
مجروح ِ ظلم و کینه،آن پیکر شریفش
بر روی جِسر بغداد،مانده تن ِ شریفش
جسمش که پر بلا بود،به سوی کربلا بود
گرچه غریب چون او،چشم فلک ندیده
شکر خدا که دیگر،نشد سرش بریده
حسین سرش جدا شد،خورشید نیزه ها شد
//////////////
با دیده گریان و با قلب مضطر
ناله دارم در غم موسی بن جعفر
با غل و زنجیر از زندان بغداد
یوسف فاطمه گردیده آزاد
واویلا واویلا آه و واویلا…
میان زندان غم ناله ها میزد
با اشک دیده رضا را صدا میزد
زمزمه لبش با چشم گریان
پسرم پسرم ، رضا رضا جان
واویلا واویلا آه و واویلا…
روزه بود و یوسف حیدر کرّار
هر شب با رزق بلا می نمود افطار
روزش در تاریکی همچون شب تار
آزرده شد دلش از ظلم و آزار
واویلا واویلا آه و واویلا…
در کنج زندان شده جان او بر لب
گریه کند با یاد غربت زینب
او که یار و هوادار حسین است
کوفه و شام ، علمدار حسین است
واویلا واویلا آه و واویلا…
ای زندانی کوفه جانها فدایت
به قربان ناله های وا اخایت
یتیمان گرسنه دور و برت
از تن جدا شد سر برادرت
واویلا واویلا آه و واویلا
//////////////
از تو نمانده غیر از عبایی، در کنج زندان
وای از تن نحیف و امان از، این چشم گریان
زندان شده اسیرت، هر لحظه گوشه گیرت
از تو خجالت می کشد این تازیانه
یکبار بهر تسکین، وا کن زبان به نفرین
جان ها فدای این سکوت عاشقانه
امشب میان سجده آقا دعایمان کن
زندانیان خویشیم از خود رهایمان کن
«مظلوم امام کاظم»
جُرمت در این زمانه، چه بوده، جز بی گناهی؟
در چاه غم اسیر است، خدایا، آخر چه ماهی؟
گرچه غمت به سر شد، دل تنگ دختر خود-
ماندی و مانده حسرتش به دل هماره
داری عجب نوایی، معصومه ام کجایی؟
بابایت امشب بیقرارت شد دوباره
آری دل تو هرشب، گشته هواییِ او
پُر کرده آسمان را، بابا کجاییِ او!
«مظلوم امام کاظم»
باب المراد عالم، به روی، دوش غلامان
تشییع پیکر تو، کجا و، آن شاه عطشان!
ای یوسف گرفتار، گرچه تو دیدی آزار
اما تنت به زیر دست و پا نمانده
گرچه غریب و تنها، بودی همیشه اما
طفلت دگر آواره در صحرا نمانده
بی خواب کربلا و بی تاب کاظمینیم
عمری در انتظارِمنتقم حسینیم
«مظلوم امام کاظم»
//////////////
زندان شده نورانی از مـــــاه جمال تو
دشمن به غل و زنجیر بسته پروبــال تو
دل ها از داغ تو گردیده مضطر
جانم فدایت یا موسی ابن جعفر
یا باب الحوائج موسی ابن جعفر
نور بصر زهــرا از چه شده زنـــــدانی
در بند غل و زنجیر آن جلوه ربانی
با بغض و کینه میزد بی بهانه
دشمن بر پیکر تو تازیـــــانه
یاباب الحوائج موسی ابن جعفر
این زهر ستم آخر آتش زده بر جانت
زهرا به جنان گرید برحال پریشــانت
برلب داری دم آخـــــر نوایی
ای رضا ای رضاجانم کجایی
یاباب الحوائج موسی ابن جعفر
لب تشنه دم آخر یاد شهدا بودی
باذکر حسین جانم در کرببلا بودی
در تشییع پیکرت شد جسارت
اما نرفتـــــه دخترت اســـارت
//////////////
الا ای رحمت الله یگانه
برایت قلب ها گردیده خانه
توئی موسی بن جعفر ای گل نور
خوشا آنکس که گردد با تو محشور
توئی موسی بن جعفر ای نگارم
به الطاف تو امیدوارم
ترا با معرفت هر کس بخواند
گره در کار او هرگز نماند
نگاهت عقده از دل می گشاید
نه تنها عقده، دل را می رباید
نگاهم کن که محتاج نگاهم
چرا چون من گرفتار گناهم
هر آنکس با ولای تو بمیرد
خدای مهربان دستش بگیرد
ترا از زندگانی سیر کردند
ترا در کنج زندان پیر کردند
در زندان چو بر او باز می شد
بمیرم من کتک آغاز می شد
//////////////
همچنین بخوانید: متن ادبی و رسمی تسلیت شهادت امام موسی کاظم
اشعار شهادت امام موسی کاظم
یکی کم است هزاران کفن اضافه کنید
سه تا سه تا به تنش پیرهن اضافه کنید
کمی خیال کنید و ضریحی از زنجیر
به شکل پنجره بر این بدن اضافه کنید
به سوی این همه زخمی که زیر زنجیر است
به سینه کوفته زنجیر زن اضافه کنید
چهار سال به بند است از او چه می ماند؟
به این حدود اگر که زدن اضافه کنید
پس از سه روز حسینی به بام خواهد ماند
اگر به زخم تن او دهن اضافه کنید
حسینیان غم آقا به دست می آید
به این حسین اگر که حسن اضافه کنید
غریب کوچه غریب مدینه از امشب
به ذکر سینه غریب وطن اضافه کنید
//////////////
در میان هلهله سوز و نوا گم می شود
زیر ضرب تازیانه ناله ها گم می شود
بسکه بازی می کند زنجیر ها با گردنم
در گلویم گریه های بی صدا گم می شود
در دل شب بارها آمد نمازم را شکست
در میان قهقه صوت دعا گم می شود
چهار چوب پیکرم بشکسته و لاغر شدم
وقت سجده پیکرم زیر عبا گم می شود
تازه فهمیدم چرا در وقت سیلی خوردنش
راه مادر در میان کوچه ها گم می شود
بین تاریکی شب چون ضربه خوردم آگهم
آه در سینه به ضرب بی هوا گم می شود
لا به لای پنجه هایش مشتی از موی سرم
بین این تصویر ها دیگر حیا گم می شود
از یهودی ضربه خورده خوب می داند چرا؟
گوشوارٍ بچه ها در کربلا گم می شود
//////////////
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
به وجد و عشرت و شادی خویش پرداخت
مغنیان خوش آواز و مطربان در آن
به گرد مسند او پایکوب و دست افشان
در آن سرور و شعف خواست شاعری خوش ذوق
که آورد همگان را ز شوق بر سر ذوق
بگفت تا که بیاید ابوعطا به حضور
به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور
ابوالعطا که بر شعر و شاعریش سرود
ز بی وفایی دنیا زبان به نظم گشود
ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری
که اشک دیده هارون به چهره شد جاری
چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند
که شعر او تن هارون مست را لرزاند
زبان گشود به تحسین که ای بلند مقام
کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام
خلیفه را سخنان تو داد آگاهی
ز ما بگو صله شعر خود چه می خواهی؟
بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی
مرا به حبس بود یک امام زندانی
مراست یار عزیزی که چهاره سال است
گهی به گوشه زندان گهی سیه چال است
ضعیف گشته به زیر شکنجه ها تن او
بود جراحت زنجیرها به گردن او
من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر
بغیر حکم رهایی موسی جعفر
چو یافت خواهش آن شاعر توانا را
نوشت حکم رهایی نجل زهرا را
نوشته را به همان شاعر گرامی داد
بگفت صبح امام تو می شود آزاد
ابوالعطا به شادی نخفت آن شب را
گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را
بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است
به وقت صبح عزیزش ز حبس آزاد است
علی الصباح روان شد به جانب زندان
لبش به خنده و چشمش به شوق اشک فشان
اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان
عزیز ختم رسل را رها کن از زندان
به خنده سندی شاهک جواب او را داد
که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد
ابوالعطا نگاهش به جانب در بود
در انتظار عزیز دل پیمبر بود
که در گشوده شد و شد برون چهار نفر
به دوششان بدنی بود روی تخته در
هزار جان گرامی فدای آن پیکر
که بود پیکر مجروح موسی جعفر
گشوده بود ستم پیشه ای به طعنه زبان
که هست این بدن آن امام رافضیان
امام موسی جعفر که جان فدای تنش
اگر چهار نفر شد مشیع بدنش
مشیعین تن پاک یوسف زهرا
شدند ده تن هنگام ظهر عاشورا
به اسب ها ز ره کینه نعل تازه زدند
چه زخم ها که دوباره بر آن جنازه زدند
چنان ز کینه عدو اسب بر تن او تاخت
که در میانه مقتل سکینه اش نشناخت
//////////////
هفتم امام شیعیان،موسی بن جعفر
زندانی آل نبی،سبط پیمبر
در کنج زندان،با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
گفتا خدایا کنج این زندان افکارم
از زهر هارون رفته از کف اختیارم
در کنج زندان با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
جرمم بود حق گوئی و ترویج دینم
هستم رضا در راه حق گر این چنینم
در کنج زندان،با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
پایم اگر دبند و زنجیر خسان است
در راه حق این شیوه آزادگان است
در کنج زندان با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
یا رب نجاتم ده ، از این زندان هارون
از ظلم و جور آن لعین،گشته دلم خون
در کنج زندان با حی سبحان
نالید و هر دم،گفتا به افغان
انا فتحنا لک فتحا مبینا
//////////////
بود کی زندان یوسف تیره چون زندان من
روز من شب شد از ین بی رحم زندانبان من
چون درین ظلمت سرا،بر خوان غم مهمان شدم
غم خجل شد زین محقر کلیه احزان من
گرچه مهمانم ولی خود میزبان دشمنم
عالمی بنشسته چون بر سر سفره احسان من
گر کشد بار غمم یعقوب،گردد ناصبور
یوسفش هرگز ندارد طاقت زندان من
بی کس و دور از وطن در حسرت فرزند خویش
بر لب آمد عاقبت در کنج زندان،جان من
کی به راه عشق مانع باشد این زنجیرها
میکشد هر جا که خواهد جذبه جانان من
سوزد این دفتر (حسان) از آتشین گفتار تو
گر نباشد سیل اشک دیده گریان من
//////////////
همچنین بخوانید: داستان زندگی امام موسی کاظم برای کودکان
سخن آخر
امیدواریم از مجموعه ای که امروز در آلامتو به مناسبت فرا رسیدن شهادت امام موسی کاظم (ع) برای شما عزیزان تحت عنوان متن مداحی و نوحه شهادت امام موسی کاظم و اشعار شهادت امام موسی کاظم تهیه و آماده کرده ایم لذت برده باشید.