نیلی بلاگ‌

سقوط بشار نشانه هایی داشت که آنها را نادیده گرفتیم/ در آتش دشمنی با ترکیه ندمیم

به گزارش تجارت نیوز،

بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل حوزه قفقاز، در تشریح اوضاع امروز منطقه در سایه سقوط دولت بشار اسد می‌گوید: «تغییر دولت در سوریه منجر به این نمی‌شود که ما روابط‌مان را با ترک‌ها تعطیل کنیم. ما با ترکیه می‌توانیم در هر زمینه‌ای همکاری داشته باشیم.» او با اشاره به اینکه مرز‌های دو کشور طی ۳۰۰ سال است ثبات داشته است متذکر می‌شود: «نباید در آتشی بدمیم که موجب شود روابط دو کشور از این حالت دوستی خارج شود.» متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه خواهید خواند.

***

جریان‌هایی که منتج به تغییر ساختار می‌شوند طی سال‌ها شکل می‌گیرند و ناگهان به نقطه اوج خود می‌رسند

*روند تغییرات در منطقه پس از سرنگونی دولت بشار اسد را چگونه ارزیابی می‌کنید. برخی معتقدند کشور‌های همسایه ما اعم از روسیه، ترکیه، امارات و البته قطر در تحولات دمشق نقش داشته‌اند.

بر این باور هستم که هر پدیده‌ای پیش از آنکه به عرصه ظهور و بروز برسد، بستر‌هایی داشته که در بروز آن اتفاق نقش داشته‌‌اند. یعنی پدیده‌ای ناگهانی نبوده که به‌یکباره بروز کند. این‌گونه موارد معمولاً نشانه‌هایی هم دارند هرچند از جانب ما نادیده گرفته می‌شوند.

به صورت کلی در تغییر نظام‌ها و رژیم‌ها نیز همین وضعیت برقرار است یعنی آنچه به وقوع می‌پیوندد، در طول زمان شکل گرفته و هنگامی که فرصت بروز یافته، به وقوع پیوسته است. جریان‌هایی که منتج به تغییر ساختار می‌شوند طی سال‌ها شکل می‌گیرند و ناگهان به نقطه اوج خود می‌رسند و به شکلی که ما می‌بینیم بروز و ظهور پیدا می‌کنند. در مورد سوریه نیز وضع به همین شکل بود.

بشار نظام توتالیتر پدرش را با سرکوب مخالفان ادامه داد/ مخالفان اسد سازماندهی شده بودند

تمامی تحلیلگران پیش‌بینی می‌کردند نظامی که به دست دولت بشار اسد اداره می‌شد یک نظام توتالیتر بود که با سرکوب مخالفان خود پس‌زمینه‌های دوره دیکتاتوری حافظ اسد را ادامه می‌داد. بیشتر نیرو‌های مخالف رژیم، آرام‌آرام شکل گرفتند و کشور‌های مختلف نیز به آنها کمک کردند و به‌نوعی بازیگران زیادی در صحنه بودند. می‌خواهم بگویم این فشار‌ها و مخالفت‌ها از پیش وجود داشته است اما به‌یکباره منفجر شد و به سرنگونی دولت بشار اسد انجامید.

اگر دقت کرده باشید تمامی نیرو‌های مخالف اسد که بدون هیچ مقاومتی وارد شهر‌های مختلف سوریه می‌شدند، یونیفورم‌پوش بودند. یعنی در یک مکان و منطقه‌ای تمام این افراد ساماندهی شده و آموزش دیده بودند. زمانی که وارد شهر «حما» شدند همه سوار بر موتورسیکلت و خودروهای یک‌شکل بودند. این حجم از تجهیزات که به‌یکباره فراهم نمی‌شود. اینها نیرو‌های چریکی نبودند. نیرویی بودند که در جایی آموزش دیده و دنبال موقعیت بودند تا قدرت را در دست بگیرند و با ضعف دولت مرکزی سوریه توانستند به اهداف خود دست پیدا کنند.

با بروز جنبش «بهار عربی» (که در ایران آن را بیداری اسلامی نامیدند) نیرویی تحت عنوان ارتش آزاد سوریه تشکیل شد که ما اکنون شاهد برون‌داد آن هستیم. تشکیل این نیرو در مخالفت با دولت مرکزی سوریه مدافعان و مخالفانی داشت، اما چه دولت‌هایی مدافع و چه دولت‌هایی مخالف بودند؟ همسایگان سوریه و کشور‌هایی نظیر ترکیه از این نیرو‌ها حمایت می‌کردند و در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز از اسد حمایت می‌کرد. به چه سبب؟

به سبب اینکه می‌خواست به نیرو‌های هوادار خود در لبنان و حزب‌الله دسترسی داشته باشد و مرز مشترک سوریه تنها مسیر دسترسی به این نیرو‌ها بود. یعنی حضور بشار اسد در سوریه می‌توانست این کمک‌ها را برای ایران در «محور مقاومت» داشته باشد.

باید توجه داشته باشید که نظام حاکمیت سوریه در دوره بشار اسد نیز، همانند دوره حکومت پدرش، سیستم بسته‌ای را بر این کشور حاکم کرده بود؛ در دوره حافظ اسد دانش‌آموزان در مدارس این کشور یونیفورم نظامی بر تن و مانند افراد نظامی سردوشی بر‌ شانه‌هایشان داشتند. می‌خواهم بگویم نظام حاکم بر سوریه فضای بسته‌ای به وجود آورده بود و همان را در دوره زمامداری پسر نیز موروثی کرد.

اصلاً قرار نبود بعد از مرگ حافظ اسد، جمهوری سوریه به پسرش یعنی بشار اسد برسد، زیرا طبق قانون اساسی باید حداقل 40 سال داشته باشد و بشار کمتر از 40 سال داشت. با تغییر قانون اساسی و اصلاح بند شرایط سنی، زمینه روی کار آمدن بشار اسد را فراهم آوردند. طبیعی بود که بشار تجربه فعالیت‌های سیاسی-حکومتی نداشت و در حال تحصیل بود. همین اقدامات و ناکارآمدی‌ها بود که روی هم انباشته شد و یکباره با نارضایتی عمومی سر برآورد. در جریان بهار عربی پیش‌بینی می‌شد که رفتار مقامات سوریه منجر به ایجاد آشوب در این کشور شود.

اغلب خرابی شهرهای مخالف از جمله حلب به وسیله بمباران‌های روسیه به‌وقوع پیوسته است

*ما می‌توانیم این برداشت را داشته باشیم که حتی ایران هم غافلگیر شد؟

نمی‌شود این برداشت را داشت که ایران غافلگیر شد. اجازه دهید برداشت دیگری داشته باشیم. بگوییم بازیگرانی که در صحنه حضور داشتند هر کدام قلمرویی داشتند و این‌طور نبوده است که ایران یک نیروی مسلط بر تمام منطقه بوده باشد.

در سوریه نیرو‌های مختلفی در قلمرو‌های گوناگونی حضور داشتند و هر کدام برای خودشان کار می‌کردند. بعد هم روسیه نیز شرایطی مانند ایران داشت. در مورد این کشور چه فکر می‌کنید؟ آیا باید بگویم که روسیه نیز در قضیه سوریه غافلگیر شده است؟ روسیه با داشتن پایگاه نظامی هوایی-دریایی بیشتر در صحنه بمباران‌های هوایی قلمروهای مخالفان، نگهداری فضای پروازی و حریم هوایی سوریه ماموریت داشت. اغلب خرابی شهرهای مخالف از جمله حلب به وسیله بمباران‌های روسیه به‌ وقوع پیوسته است.

روابط ایران و ترکیه روابط تاریخی است و به این راحتی‌ها تحت تاثیر مؤلفه‌های خارجی قرار نمی‌گیرد

*این‌طور گفته می‌شود که روسیه از طریق کشور‌های عربی در جریان ماجرا قرار داشته است. بعد هم مسکو از شرایط فعلی چندان ناراضی نیست چون پولی که توسط اسد به روسیه انتقال پیدا کرد می‌تواند در روز‌هایی که کرملین با تحریم‌های سنگین غرب دست‌وپنجه نرم می‌کند کمک‌حال مقامات روس باشد. اما مجدداً می‌خواهم سوال خود را تکرار کنم که وقایع ماه‌های اخیر سوریه بر روابط ایران و ترکیه چه اثری گذاشته است؟

روابط ایران و ترکیه روابط تاریخی است و به این راحتی‌ها تحت تاثیر مؤلفه‌های خارجی قرار نمی‌گیرد. روابط اقتصاد هر دو کشور به یکدیگر گره خورده و تاکنون نیز قطع نشده است. حتی در دوره‌ای که سفیر ایران به عنوان عنصر نامطلوب از ترکیه اخراج شد، روابط ایران و ترکیه هیچ‌گاه قطع نشد.

در تهران و آنکارا این باور وجود داشته است که هر دو کشور باید با یکدیگر کار کنند. این روابط فراز و نشیب داشته، با تنش همراه بوده، ولی در عین حال اهتمام برای ادامه رابطه نیز بوده است. ترکیه با سوریه هم‌مرز است و طبیعی است که نگران رویدادهای آن باشد، این در حالی است که سوریه مرز مشترکی با ایران ندارد.

ترکیه نگران عملکرد کردهای سوری در فضای فعلی سوریه است

ترکیه مساله کرد‌ها را در مرز با سوریه دارد و باید در اندیشه آن باشد. جالب است بدانید مشکلاتی که ترکیه با کرد‌های ساکن در بخش شرقی خود دارد، دولت ایران با منطقه کردنشین خود در استان کردستان ندارد، چراکه کرد‌های ایران خود را ایرانی می‌دانند. زبان کردی در ایران یکی از زیرشاخه‌های زبان‌های ایرانی است. این در حالی است که کرد‌های ترکیه، سوریه و عراق در مورد ملیت‌هایشان این جنبه‌های فرهنگی را ندارند.

بنابراین اگر ترکیه حساسیت‌هایی در مورد سوریه دارد، به دلیل ارتباط نزدیک موضوعات مرتبط با سوریه با امنیت ملی این کشور است. مهم‌تر اینکه ترکیه در برابر رشد قوم‌گرایی و هویت کردی در یک کشور با اکثریت ترکی مشکلات فراوانی در ادغام دارد. سال‌هاست که ترکیه با جریان‌های کردی در ستیز است. کردها هم در برابر سیاست‌های ادغام ایستادگی کرده و به دنبال استیفای حقوق قومی خود برای آموزش زبان و به رسمیت شناخته شدن حقوق آنان برای آموزش و به‌کارگیری زبان کردی در جامعه هستند.

همکاری‌های اقتصادی ما با ترکیه هیچ‌گاه متوقف نشده است

*به روابط اقتصادی تهران و آنکارا اشاره کردید. برای سبد همکاری‌های اقتصادی ایران و ترکیه دورنمای ۳۰ میلیارد دلاری در نظر گرفته شده بود. از دیدگاه جناب عالی دو کشور باید در چه موضوعاتی همکاری‌های مشترکی داشته باشند تا به این رقم دست پیدا کنند؟

همان‌طور که گفتم همکاری‌های اقتصادی ما با ترکیه هیچ‌گاه متوقف نشده است. حتی همین حالا که کامیون‌داران ایرانی در مرز ترکیه متوقف شده‌اند نیز همکاری‌های اقتصادی دو کشور پابرجاست.

می‌دانیم که زمینه‌های همکاری ما با ترکیه بسیار زیاد است. عمده کالا‌های وارداتی و صادراتی ما و ترکیه از مرز زمینی بازرگان و مرز ریلی رازی عبور می‌کند. اگر بخواهیم با اروپا ارتباط زمینی داشته باشیم، باید از طریق ترکیه باشد. البته مسیر‌های دیگری نیز وجود دارد، اما مسیر ترکیه مسیر مقرون‌به‌صرفه‌ است.

به این موضوع اشاره کردم که مسیر‌های دیگری نیز وجود دارد، یعنی اگر ترکیه روزی بخواهد مسیر ترانزیتی‌اش با ایران را مسدود کند، ما کشوری محصور در خشکی نیستیم که در وضعیت سکون باقی بمانیم چراکه از مرز‌های جنوبی کشور با آب‌های آزاد و اقیانوس‌ها ارتباط داریم. ترک‌ها نیز این را می‌دانند و هر دو کشور به این باور رسیده‌اند که با توجه به تمامی این موارد می‌توانند با یکدیگر همکاری داشته باشند ولو اینکه ممکن است با مشکلاتی نیز مواجه باشند.

روابط میان ایران و ترکیه ابتدا بر پایه صادرات و واردات و بعد هم سرمایه‌گذاری‌هایی است که سرمایه‌گذاران ایرانی در ترکیه انجام می‌دهند

روابط میان ایران و ترکیه ابتدا بر پایه صادرات و واردات و بعد هم سرمایه‌گذاری‌هایی است که سرمایه‌گذاران ایرانی در ترکیه انجام می‌دهند؛ سرمایه‌گذاران ایرانی فضایی برای کار در کشوری پیدا کرده‌اند که تحریم نیست. پول ملی‌شان نسبت به ما ثبات بیشتری دارد. البته در سال‌های اخیر با تورم لجام‌گسیخته‌ای روبه‌رو شده‌اند که موجب کاهش ارزش پول ملی شده، اما در هر صورت می‌تواند مبنایی بر فعالیت‌های اقتصادی باشد.

بنابراین در زمینه همکاری‌های اقتصادی مشکلی وجود ندارد که تهران و آنکارا بخواهند روابط‌شان را تعلیق و تعطیل کنند. صحبت بر سر قلمرو‌های نفوذی است. ایرانی‌ها یکی از بزرگ‌ترین خریداران ملک در ترکیه هستند و سرمایه‌های زیادی در بخش ساختمان از ایران به ترکیه صادر شده است. ترکیه مقصد بسیار مناسبی برای گردشگران ایرانی است. اینها همه موجب رشد اقتصادی ترکیه می‌شود. بنابراین ترکیه بر این شاخص‌ها تکیه دارد و از برقراری روابط منتفع می‌شود.

سوریه قلمرو نفوذی ترکیه است و ارتباطی تنگاتنگ با امنیت ملی آنکارا دارد/ در آتش اختلافات ایران و ترکیه ندمیم

سوریه قلمرو نفوذی ترکیه است که با امنیت ملی این کشور مستقیماً در ارتباط است. تغییر دولت در سوریه نیز منجر به این نمی‌شود که ما روابط‌مان را با ترک‌ها تعطیل کنیم. ما با ترکیه می‌توانیم در هر زمینه‌ای همکاری داشته باشیم. مرز‌های دو کشور ۳۰۰ سال است که ثبات داشته است. بنابراین نباید در آتشی بدمیم که موجب شود روابط دو کشور از این حالت دوستی خارج شود.

باید توجه داشته باشید که در حال حاضر از جانب تحریرالشام و داعشی که در سوریه وجود دارد، تهدیدی متوجه ایران نمی‌شود چون ما با سوریه مرز مشترکی نداریم، کشور عراق در این میان قرار دارد. بنابراین ضرورتی ندارد ایران و ترکیه که زمینه‌های بسیار خوبی برای روابط مشترک دارند، تحت تاثیر آنچه در سوریه می‌گذرد قرار بگیرند.

باید منتظر ماند و تحولات سوریه را رصد کرد و با درایت تصمیم گرفت. در عین حال که خاک ترکیه محل ترانزیت محصولات ایرانی و اروپایی است، ترک‌ها نیز می‌توانند از مسیر ایران به افغانستان و آسیای میانه ترانزیت داشته باشند.

مسیر ایران برای کشور‌های همسایه مسیری انحصاری نیست/ باید اجازه دهیم بخش خصوصی قدرتمند حتی در میانه دعوای دولتمردان هم عملکرد خود را داشته باشد

ما باید زیرساخت‌های کشورمان را توسعه دهیم، به FATF بپیوندیم تا مسیر مناسبی برای ترانزیت کالا‌های کشور‌های مختلف باشیم. این گمان وجود دارد که مسیر ایران برای کشور‌های همسایه مسیری انحصاری است اما در واقع این‌طور نیست. یعنی ایران شرایط خوبی دارد اما فضای سیاسی-اقتصادی آن دشواری‌هایی دارد که باید مورد بازنگری و روزآمدسازی قرار گیرد. 

زیرساخت‌های شبکه‌های ارتباطی در ایران نیاز به سرمایه‌گذاری دارد. برای به گردش درآوردن اقتصاد کشور نیز باید زیرساخت‌ها به‌روز‌رسانی شوند تا کریدور‌های اقتصادی به گردش دربیایند. کریدور‌ها نیز از سوی دولت‌ها به گردش درنمی‌آیند بلکه بخش‌های خصوصی کشور‌ها یعنی شرکت‌های حمل‌و‌نقل و صاحبان کالا هستند که آن را به گردش درمی‌آورند. ما باید به آنها توجه کنیم و اجازه دهیم بخش خصوصی قدرتمند حتی در میانه دعوای دولتمردان هم عملکرد مورد نظر خود را داشته باشد.

دانشگاه تهران

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!