زندگینامه حضرت ابوالفضل العباس از کودکی تا شهادت برای کودکان
زندگینامه حضرت ابوالفضل العباس از کودکی تا شهادت برای کودکان
حضرت ابولفضل به عنوان پسر امام علی (ع) و حضرت ام البنین و برادر ناتنی امام حسین (ع) می باشند که در میان مسلمانان شیعه دارای محبوبیت فراوانی بوده و شجاعت و فداکاری ایشان به خصوص در حادثه و واقعه ی کربلا در میان مسلمانان زبانزد و معروف و مشهور می باشد. شهادت قهرمانانه ی این حضرت در حادثه ی کربلا و شجاعت و فداکاری ایشان برای امام سوم شیعیان یعنی امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان باعث شده تا داستان و سرگذشت این بزرگوار همانند افسانه و داستان های ایستادگی ایشان در برابر دشمنان اسلام حتی تا کنون هم بسیار شنیدنی و حماسی قلمداد شوند.
به همین عنوان نیز ما امروز در آلامتو برای کودکان شما مجموعه ای را تحت عنوان زندگینامه حضرت ابوالفضل العباس از کودکی تا شهادت برای کودکان تهیه و تدارک دیده ایم و امیدواریم که این مجموعه مورد توجه و علاقه ی شما قرار بگیرد.
همچنین بخوانید: قصه کودکانه برای خواب
زندگینامه کودکی حضرت ابوالفضل العباس برای کودکان
بچه های خوبم حضرت عباس (ع) در سال 26 هجری قمری، متولد شدند و به دنیا آمدند مادر گرامی ایشان دختر حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی (حضرت ام البنین) بود.
حضرت فاطمه همسر امام علی (ع) بودند و 10 سال پس از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج بین امام علی (ع) و حضرت ام البنین صورت گرفت.
امیرالمومنین علیه السلام هم از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
بچه ها باید بدونید که عباس علیه السلام یا همون حضرت ابولفضل ازبرادران دیگرش بزرگ تر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین علیه السلام وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین علیها السلام به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله آنقدر بود که امام حسین علیه السلام را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین علیه السلام باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام به او داده شد، فرمود: رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین علیه السلام.
در روزهای کودکی عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانی اش بر وی تاثیر می نهاد. او از دانش و بینش علی علیه السلام بهره می برد. حضرت در باره تکامل و پویایی فرزندش فرمود: «ان ولدی العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا می گیرد، از من معارف فرا گرفت».
در آغازین روزهایی که الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام علیه السلام به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک، حضرت ادامه داد: بگو دو، عباس خودداری کرد و گفت: شرم می کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام، دو، بگویم.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، پاک و مبارک برای ایام نوجوانی و جوانی عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگی باشد. گاه که علی علیه السلام با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره می کرد، با لبختدی رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جاری می کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه می پرسید، می فرمود: دستان عباس در راه یاری حسین علیه السلام قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر می داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابی طالب در بهشت پرواز کند. محبت پدری گاه علی علیه السلام را بر آن می داشت تا پاره پیکرش را ببوسد، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامی آشنا سازد. از این رو لحظه ای عباس را از خود دور نمی ساخت. فرزند پاکدل علی علیه السلام در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه ای از وی جدا نشد و آنگاه که در سال 37 هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه ای جاوید آفرید.
همچنین بخوانید: قصه های آرامبخش کودکانه
زندگینامه جوانی حضرت ابوالفضل العباس برای کودکان
بچه های خوبم حضرت عباس زمانی که فقط چهارده سال سن داشت بود پدرش امام علی (ع) در واقعه محراب خونین کوفه در رمضان سال چهلم هجری به شهادت رسید و او با چشمانی اشکبار و خاطری اندوهگین،شاهد دفن شبانه و پنهانی پدرش بود و سختی و رنج زیاد و فراوانی در غم فقدان و از دست دادن پدرش کشید.او هرگز توصیه ای راکه پدرش در شب 21 ماه رمضان در آستانه شهادتش به عباس کرد ، از یاد نبرد . آری امام از او خواست که در عاشورا و در کربلا برادرش حسین را تنها نگذارد.پس از
شهادت امام علی (ع) عباس سال های تلخ امامت برادرش حسن (ع) را هم تجربه کرد.
سالهایی که حیله گری های معاویه و ستم های امویان اوج گرفته بود و بسیاری از یاران وفادار امام علی و امام حسن (ع)،از جمله حجر بن عدی و عمرو بن حمق به شهادت رسیدند.دورانی که وعّاظ در منبر ها معاویه را مدح و به علی (ع) ناسزا می گفتند.
وقتی امام حسن(ع) مسموم و شهید شد . عباس تنها 24 سال سن داشت.شهادت امام حسن بار دیگر بنی هاشم راسوگوار کرد عباس نیز به همراه خاندان پیامبر در غم واندوه ازدست دادن برادرش متأثّر و اندوهگین شد. عباس چند سال بعد از شهادت پدرش ، در سن هیجده سالگی با لُبابه دختر عبداللّه بن عبّاس ازدواج کرد. عبداللّه راوی حدیث و از شاگردان لایق و برجسته علی (ع) بود و لبابه در محیطی عرفانی و مذهبی تولد و رشد یافته بود.حاصل ازدواج عباس بالبابه دو فرزند به نامهای عبیداللّه و فضل بود.می گویند بعد از تولد فضل به عباس لقب ابوالفضل (پدر فضل ) دادند. امّا برخی دیگر عقیده دارند عباس به خاطر فضل بی پایانش به این لقب خوانده می شود.
عباس درهمه دوران زندگی اش،همراه برادرش امام حسین(ع) بود.او جوانی خودرا صرف خدمت به امام حسین (ع) کرد.او درمیان جوانان بنی هاشم شکوه و احترام خاصّی داشت و آنان مانند پروانه هایی برگرد شمع عباس حلقه ای از عشق و وفا به وجود آورده بودند.آنان حدودسی نفر بودند و در رکاب امام حسن و حسین (ع) همواره آماده شهادت و حماسه بودند.
همچنین بخوانید: قصه های خواب آور صوتی
زندگینامه شهادت حضرت ابوالفضل العباس برای کودکان
بچه های خوبم باید بدونید که حضرت عباس (ع) سرپرستی قافله امام حسین (ع) را در کوچ به کربلا بر عهده داشت.او در کربلا حماسه ای آفرید که تاریخ نظیر آن را توی خودش تا تا الانم ندیده. او بزرگترین درس وفاداری به معشوق را در جامعه انسانی به یادگار گذاشت و به ما درس معرفت و شجاعت و فداکاری و وفاداریو یاد داد .
در روز عاشورا و در صحرای سوزان کربلا ، عباس با دیدن لبهای خشکیده و چشمان اشکبار فرزندان امام (ع) ، بی اختیار مشک آب را بر دوش گرفت و رفت تا بزرگترین امتحان زندگی اش را پس دهد . او رفت و با شجاعت صف دشمن را شکست،خود را به آب فرات رساند، مشک را پر کرد و با لبهایی تشنه به آب ضلال فرات نظاره کرد، اما حضرت عباس جرأت نکرد حتی یه قطره هم از اون آب بنوشد چون حسین و فرزندانش تشنه بودند و شایسته نبود او قبل از آن ها خودش را سیراب کنه یعنی تا این حد از خود گذشتگی و فداکار بودند که خودشونو کاملا نادیده می گرفتن .
دشمن خوب می دونست که تا بازوان عباس بر تن اوست و سرجاشونه، توان و یا جرأت برابری با اونو را ندارن واسه همین هم بازوان حضرت عباس را هدف قرار دادن و عباس برای حفظ آب دو دست خود را از دست داد و با ضربه های دشمنان از اسب به پایین افتاد امام حسین(ع) خود را به بالین عباس رساندن و برادر خودشون را در آغوش کشیدن و به دیدار محبوب شتافتن و امام را با کوله باری ازغم و اندوه در کربلا تنها گذاشت.حضرت عباس (ع) در موقع شهادت خود تنها 35 سال سن داشتن .
امام سجّاد (ع) درباره عمویش عبّاس چنین می فرماید:خداوند،عمویم عباس را رحمت کند که در راه برادرش ایثارو فداکاری کرد و ازجان خود گذشت چنان فداکاری کرد که دو دستش قطع شدند.
خداوند نیز به او همانندجعفر بن ابی طالب،در مقابل آن دو دست قطع شده،دو بال عطا کردکه با آن ها در بهشت با فرشتگان پرواز کند.
بچه حضرت عباس (ع) نزد خداوند بزرگ، چنانمقام و منزلتی دارند که بسیار بزرگ است،و همه شهیدان در قیامت به مقام والای او غبطه می خورند.
نتیجه ای که از این امام بزرگوارمون ما باید بگیریم درس دین داری و فداکاری در راه خداست درس وفاداری به یگانگی خداوند و آزاده بودنه که باید همیشه سعی کنیم این بزرگان و در طول مسیر زندگیمون سرلوحه و اسوه ی خودمون قرار بدیم و تلاش کنیم تا شبیه اونا بوده باشیم.
همچنین بخوانید: داستان کوتاه جالب برای مدرسه
سخن آخر
امیدواریم از داستان و زندگینامه ای که امروز در آلامتو برای کودکان شما تحت عنوان زندگینامه حضرت ابوالفضل العباس از کودکی تا شهادت تهیه کرده ایم لذت برده باشید و در صورت تمایل آن را با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید.