سوگ جمعی همدلی است نه همبستگی – تجارت نیوز
محرومترین قشر جامعه ما کارگران هستند. ما در تمام زمینهها از معدن گرفته تا صنعت ساختمان، صنایع فولاد و ذوبآهن همیشه شاهد بروز اتفاقات و حوادث مرگبار بودهایم. این خراشهایی که به روح و روان مردم جامعه وارد میشود جدای از همدلی بیشتر به بروز بیاعتمادی اجتماعی، بیشتر شدن فاصله بین مردم و مسئولان میانجامد.
به گزارش تجارت نیوز، سوگ جمعی! ترکیب عجیبی است. اما برای ما ایرانیها شاید به واسطه سالهای سال تجربه اتفاقات تلخ مرور خاطراتی باشد که روح را میخراشد. ما بارها و بارها این سوگهای جمعی را تجربه کردهایم. بارها و بارها دست در دست هم برای فجایع اشک ریخته و دل به دریای حوادث سپردهایم. اما این سوگها هیچگاه برای ما عادی نمیشوند. هر کدام از آنها زخمی بر جا میگذارد که سوگهای بعدی آن زخم را تازه میکند. اما اگر بخواهیم در فضای جامعه به دنبال شادیهای جمعی بگردیم شاید بزرگترین آن بازگردد به گذشتن تیم ملی فوتبال ایران از سد استرالیا. این شادیها آنقدر کم و اندک بوده که خیلی هم در خاطرمان پررنگ نشده است.
اما سوگ نه تنها در خاطر میماند که تا مدتها بر روح و روان ما مستولی میشود. هر کدام به واسطه میزان نزدیکی به محل حادثه، نسبتی که با حادثهدیدگان داریم و… با آن دست به گریبان میشویم. اما وقتی سوگ میشود مرگ کارگرانی که برای لقمهای نان جان میدهند، دیگر ماجرا دردناکتر میشود. هنوز زخم جانهای از دست رفته معدنکاران طبس التیام پیدا نکرده، هنوز آنها که از این حادثه جان سالم به در بردهاند با انواع مشکلات روحی، جسمی و روانی دست و پنجه نرم میکنند که حالا با مرگ کارگران و کارمندان بندر شهید رجایی روبهرو شدهایم.
حوادث کار در ایران بیداد میکند. سالهای سال کارگران ساختمانی در راس آمار حوادث کار بودند و حالا کارگران معدن و دیگران هم به جمع اضافه شدهاند. این سوگها چه تاثیری میتواند بر پویایی و اعتماد اجتماعی داشته باشد. شاید سوگهایی از این دست همدلی اجتماعی را به همراه داشته باشند اما مساله اینجاست که چه تاثیرات مخربی میتوانند بر افراد جامعه بگذارند؟
همدلیهای اجتماعی که بعد از بروز اتفاقات تلخی مانند انفجار بندر شهید رجایی بروز میکند چیزی نیست که مسئولان بتوانند به آن تکیه کنند
سعید معیدفر، جامعهشناس و دانشیار بازنشسته گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در این باره به تجارتنیوز میگوید: این همدلیهای اجتماعی که بعد از بروز چنین اتفاقات تلخی بروز میکند چیزی نیست که مسئولان بتوانند به آن تکیه کنند. در واقع بروز چنین فجایعی نشان از بیتوجهی مسئولان به مسایل کلان و از سوی دیگر باعث بیاعتمادی اجتماعی میشود.
او می افزاید: محرومترین قشر جامعه ما کارگران هستند. ما در تمام زمینهها از معدن گرفته تا صنعت ساختمان، صنایع فولاد و ذوبآهن همیشه شاهد بروز اتفاقات و حوادث مرگبار بودهایم. این خراشهایی که به روح و روان مردم جامعه وارد میشود جدای از همدلی بیشتر به بروز بیاعتمادی اجتماعی و بیشتر شدن فاصله بین مردم و مسئولان میانجامد.
ایران تقریبا 10 برابر پایینتر از استانداردهای جهانی در زمینه ایمنی کار قرار دارد
معیدفر ادامه میدهد: فاصله ایران با استانداردهای جهانی در زمینه ایمنی کار باعث بروز چنین فجایعی میشود. کشور ما بر اساس آمارهای رسمی تقریبا 10 برابر پایینتر از استانداردهای جهانی قرار دارد و این یعنی فجایعی که در کشور ما به عنوان حوادث کار رخ میدهد 10 برابر بیشتر از آن چیزی است که ممکن است مردم کشورهای دیگر شاهد آن باشند.
فقر آنقدر در بین مردم ریشه دوانده که حالا به فقر مطلق رسیدهایم
این دانشیار بازنشسته گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران میگوید: متاسفانه بر خلاف ادعاهایی که مسئولان در مورد توجه به وضعیت کارگران و افراد بیبضاعت جامعه دارند واقعیت بسیار تلختر و گزندهتر است. فقر آنقدر در بین مردم ریشه دوانده که حالا به فقر مطلق رسیدهایم. اگر بخواهیم از نگاه جامعهشناسی واکنش افراد را نسبت به فجایع و اتفاقات تلخ بررسی کنیم این سوگواریها به نوعی میتواند نشان از مسایل دیگر هم داشته باشد.
سوگ جمعی در جامعه ما همیشه با همدلی اجتماعی همراه بوده اما این سوگها نمیتواند جامعه را به سوی رشد و شکوفایی ببرد
معیدفر اضافه میکند: در واقع مردم آنقدر در فقر، نداری، محرومیت و… غرق شدهاند که بروز چنین اتفاقاتی فرصتی میشود برای اینکه آنها بتوانند به بهانههای مختلف سوگ خود را که مدتها به آن دچار بودهاند، بیرون بریزند. درست است که سوگ جمعی در جامعه ما همیشه با همدلی اجتماعی همراه بوده اما مساله اینجاست که این سوگها نمیتواند جامعه را به سوی رشد و شکوفایی ببرد.
تزریق سوگ به جامعه به هر دلیلی تنها فاصله بین مردم و مسئولان را بیشتر میکند
او ادامه میدهد: تزریق سوگ به جامعه به هر دلیلی تنها فاصله بین مردم و مسئولان را بیشتر و بیشتر میکند و به بیاعتمادی اجتماعی دامن میزند در حالی که ما اگر فرصت شادیهای جمعی را در جامعه فراهم کنیم هم میتوانیم از تبعات آن که امید به زندگی و بالا رفتن کارایی افراد است استفاده کرده و هم اعتماد اجتماعی از دسترفته را ترمیم کنیم.
روند حوادث در کشور نگران کننده است
معیدفر در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: هر بار که اتفاقی تلخ در کشور رخ میدهد افراد انتظار دارند که با چارهاندیشی مسئولان هم میزان این حوادث کمتر شده و هم خسارتی که ممکن است بر اثر بروز چنین حوادثی ایجاد شود پایین بیاید. اما متاسفانه بر خلاف تصور مردم ما هر بار با فجایع دردناکتری مواجه میشویم و این برای یک نظام حکومتی میتواند پیامهای هشداردهندهای به همراه داشته باشد.
همدلی در سوگ جمعی نتایج خوبی به همراه ندارد / اگر فرصت شادیهای جمعی در جامعه را فراهم کنیم نتایج آن بسیار شگفتآور خواهد بود
این جامعهشناس میافزاید: قطعا این همدلیها در چنین فجایعی که تاثیر عمیقی از غم و اندوه بر جامعه میگذارد نمیتواند نتایج خوبی به همراه داشته باشد. در حالی که اگر فرصت شادیهای جمعی در جامعه را فراهم کنیم نتایج آن بسیار شگفتآور خواهد بود. این سوگها روح و روان افراد را خراش میاندازد و زخمهای وجودیشان را ناسور میکند اما شادیها میتواند روح را جلا داده و خشمهای فروخورده را از بین ببرد.