همه طرفدار «فراری» هستند!/ نگاهی به تاریخچه و میراث برند فراری در فرمول یک
امروز که ایمولا، سرزمین مقدس تیفوسیها، به رنگ قرمز درمیآید، زمان آن است که نگاهی به فراری بیندازیم اما نه فقط بهعنوان یک تیم ورزشی، بلکه بهمثابه یک برند اقتصادی بیبدیل، یک نماد جهانی و موتور محرک فرهنگی و مالی ایتالیا.
به گزارش تجارت نیوز، ایمولا دوباره فرش قرمز احساسات را پهن کرده، و تنها جمله تاریخی سباستین فتل، اسطوره فرمول یک، است که میتواند حال طرفداران را توصیف کند: «همه طرفدار فراریاند.»
در جهانی که برندها میآیند و میروند، «فراری» همچنان میتازد. این برند، چیزی فراتر از یک تیم فرمول یک است. یک مذهب است. آنطور که بسیاری گفتهاند: «در ایتالیا فقط دو دین وجود دارد: کلیسای کاتولیک و فراری»
از یک کارگاه کوچک تا یک برند میلیاردی
در زمانی که بیشتر ایتالیاییها به دنبال تکه نانی برای خوردن بودند، انزو به دنبال سرعت و خلق یک ابدیت بود. سال ۱۹۴۷، انزو فراری از دل خرابههای پساجنگ، در کارخانه کوچکش در مارانلو تیمی را بنا کرد که تنها با عشق به سرعت زنده بود؛ اسکودریا فراری.
در سال ۱۹۴۷، او نخستین خودرو خود را ساخت و نام خودش را بر آن گذاشت: Ferrari 125 S یک ماشین قرمز. فقط قرمز. نه برای جلب توجه، بلکه چون قرمز رنگ شور بود، رنگ زندگی. رنگ ایتالیا.
انزو فراری یکبار گفت: «از یک کودک بخواه ماشین بکشد، آن را قرمز میکشد. این یعنی فراری.»
او تنها یک ماشین نساخت، او احساسی ساخت که چهار چرخ دارد.
ظهور اسب رامنشدنی
از سال ۱۹۵۰، فراری وارد فرمول یک شد. تیم Scuderia Ferrari حالا میخواست افسانهسازی کند. در اولین پیروزی تاریخیاش در سال ۱۹۵۱، عشق و ارادت به فراری در قلب مردم در خیابانها نفوذ کرد. آنها نمیتوانستند آینده را پیشبینی کنند، اما فهمیده بودند این تیم قرار نیست فقط برنده باشد، قرار است تاریخ بسازد.
پرورش یک رویای قرمز
پرورش یک رویای قرمز، تنها از مسیر ساخت موتورهای سریع عبور نکرد؛ از تصمیمهای بزرگ اقتصادی هم گذشت. در سال ۱۹۶۹، وقتی فیات نیمی از سهام فراری را خرید، مارانلو دیگر صرفاً یک کارگاه رویاپردازی نبود، بلکه به مرکز تولد یکی از باارزشترین برندهای ورزشی جهان تبدیل شده بود.
امروز با گذشت بیش از نیمقرن از آن سالها این رویا نهتنها زنده است، بلکه سودآورتر از همیشه شده. در سال ۲۰۲۴ فراری با ترکیب جوایز مسابقات (۲۲۲٫۶ میلیون دلار) و حمایت مالی برندهایی چون سانتاندر، پوما، شل و دهها شریک دیگر، حدود نیم میلیارد دلار درآمد کسب کرد. برای بسیاری، فرمول یک قمار است؛ اما برای فراری، یک سرمایهگذاری مطمئن استراتژیک است. حتی در بدترین روزهای این تیم در مسابقات؛ فراری، فقط با بودن هم درآمدزاست.
در دنیای فرمول یک، فقط یک تیم پاداش تاریخی دریافت میکند و آن هم فراری است که ۶۵٫۶ میلیون دلار تنها به خاطر وفاداری، حضور مداوم، و وزنی که این نام در تاریخ دارد، دریافت میکند. فراری فقط مسابقه نمیدهد، بلکه خاطره میسازد، اقتصاد میسازد. ارزش برند فراری در سال ۲۰۲۴ با جهشی ۳۶ درصدی به حدود ۱۴٫۴ میلیارد دلار رسید و در میان ۱۰۰ برند برتر جهان، رتبه ۶۲ را به خود اختصاص داد آن هم با بالاترین نرخ رشد. تمام این اعداد، صدای موتورهایی هستند که نهفقط در پیست، بلکه در بورس، خیابان، فروشگاه و حافظهی فرهنگی جهان طنیناندازند.
پادشاهی یک برند
با ورود مایکل شوماخر، افسانهی آلمانی، و همکاری با ژان تاد، راس براون و روری برن، فراری به پادشاه بلامنازع فرمول یک تبدیل شد. بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴، این تیم ۵ قهرمانی متوالی رانندگان و ۶ قهرمانی تیمی را کسب کرد.
در این دوران، فراری نه تنها در پیست، بلکه در بازار نیز درخشان ظاهر شد. برند فراری تبدیل به یکی از شناختهشدهترین و ارزشمندترین برندهای خودرویی جهان شد.
ایمولا؛ جایی که قلب فراری هنوز میتپد
شهر ایمولا، با جمعیتی کمتر از ۷۰ هزار نفر، در سایه صدای موتورهای فرمول یک، به یکی از قطبهای اقتصادی و فرهنگی ایتالیا تبدیل شده است. برگزاری گرندپری امیلیا-رومانیا در این شهر، نهتنها شور و هیجان را به پیست بازمیگرداند، بلکه رونق اقتصادی چشمگیری برای منطقه به ارمغان میآورد.
بر اساس گزارشهای منتشرشده در سال ۲۰۲۲، تأثیر اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم این رویداد بر منطقه بیش از ۲۷۴ میلیون یورو برآورد شده است. این درآمدها شامل افزایش گردشگری، اشغال بالای هتلها، رونق رستورانها و خدمات محلی و همچنین اشتغالزایی موقت در طول هفته مسابقات میشود.
نقش فراری اما در این میان بسیار پررنگ است. حضور این برند افسانهای در خانهی خود، تنها ۸۰ کیلومتر دورتر از مارانلو، موجی از تیفوسیها را به ایمولا میکشاند. این هواداران، با خرید بلیت، اقامت در هتلها و رفتن به فروشگاهها، کمک شایانی به اقتصاد محل تولد فراری میکنند.
هر تکه قرمز، بخشی از قلب هوادار است
در دنیای فرمول یک، هیچ رنگی بهاندازهی قرمز فراری در ویترین فروشگاهها نمیدرخشد. از پرچمهایی که در باد مسابقه به رقص درمیآیند، تا کلاههایی با نشان اسب سیاه، هواداران فراری چیزی فراتر از یک تیم را میخرند؛ آنها تکهای از هویت خود را به خانه میبرند. طبق آمارها، فراری سالانه دهها میلیون دلار تنها از فروش کالاهای هواداری درآمد دارد؛ بازاری جهانی که در پیست آغاز میشود و تا قلب خانههای هواداران در توکیو، سائوپائولو و تهران ادامه دارد.
چرا مردم این چنین تشنه فراریاند؟
پاسخ در دیانای برند است: فراری فقط وسیله حملونقل نیست. هویت است. غرور است. اصالت است. فراری امروز شاید کمتر قهرمان میشود، اما بیشتر از هر زمان دیگری میفروشد. هوادارش نهفقط بهخاطر برد، بلکه بهخاطر هویت پشت آن رنگ قرمز، به پیست بازمیگردد.
آخر داستان؟ هرگز!
فراری هنوز در حال نوشتن داستان است. از هر برد یا شکست در پیست گرفته، تا هر کودک پنجسالهای که اسم اولین ماشین زندگیاش را فراری میگذارد.
در روزگاری که فرمول یک بیش از همیشه به تجارت و برند وابسته است، فراری نشان داده چگونه میتوان اسطوره بود و در عین حال سودآور ماند. این برند، نهتنها یکی از پرافتخارترین تیمهای تاریخ، بلکه یکی از موفقترین شرکتهای صنعتی جهان است. با استراتژی اقتصادیای که قلبها را فتح و ذهنها را درگیر میکند.
و این اسب چابک و تندپا، همچنان تا سالهای سال به تاختن ادامه میدهد.