نیلی بلاگ‌

آیا تکینگی واقعاً وجود دارد یا فیزیک اشتباه کرده است؟

1

«Hic sunt leones»؛ این جمله‌ای‌ است که استفانو لیبراتی، نویسنده همکار یک پژوهش جدید در مورد ماهیت تکینگی‌ها در سیاه‌چاله‌ها به زبان آورد. این عبارت که روی نقشه‌های قرون وسطی به معنی «در اینجا شیرها هستند» حک می‌شد، هشدار ورود به سرزمین ناشناخته را می‌داد. در کیهان‌شناسی مدرن نیز همین معنا را دارد: منطقه‌ای مرموز در دل سیاه‌چاله که حتی معادلات پیروز اینشتین هم در آن دچار فروپاشی می‌شوند.

تکینگی؛ جایی که فیزیک سنتی از کار می‌افتد

معرفی راه‌حل شوارتزشیلد

در سال ۱۹۱۶، کارل شوارتزشیلد با ارائه راه‌حلی برای نظریه نسبیت عام اینشتین، نشان داد اگر جرم کافی در یک ناحیه بسیار کوچک متمرکز شود، افقی ایجاد می‌شود که هیچ چیز حتی نور نیز نمی‌تواند از آن بگریزد. با نزدیک‌تر شدن به مرکز، خمیدگی فضا-زمان آن‌قدر شدید می‌شود که در مرکز به بی‌نهایت می‌رسد.

از اشکال ریاضی تا واقعیت اجتناب‌ناپذیر

در دهه ۱۹۶۰، نظریه‌پردازان اثبات کردند که این تکینگی نه یک اشتباه مختصاتی بلکه ویژگی غیرقابل اجتناب نسبیت کلاسیک است، آن‌هم در حالتی که به محدودیت‌هایش برسد.

واقعیت‌های تأیید شده از سیاه‌چاله‌های فشرده

از امواج گرانشی تا سایه سیاه‌چاله‌ها

علیرغم ناتوانی فیزیک فعلی در توضیح آنچه درون سیاه‌چاله‌ها می‌گذرد، مشاهدات از دهه ۱۹۷۰ به بعد تأیید کرده‌اند که اجرامی فوق‌العاده فشرده در جهان وجود دارند. موفقیت‌هایی نظیر کشف امواج گرانشی در سال ۲۰۱۵ و ثبت سایه‌های سیاه‌چاله‌های M87* و Sagittarius A*، جوایز نوبل را نیز به همراه داشت.

اما درون این اجرام چه می‌گذرد؟

این کشفیات فقط محیط اطراف افق رویداد را به ما نشان می‌دهند، نه آنچه درون آن رخ می‌دهد.

نگاهی تازه به قلب سیاه‌چاله‌ها

برگزاری کارگاه در مؤسسه IFPU

برای یافتن پاسخ، مؤسسه فیزیک بنیادی کیهان (IFPU) کارگاهی تخصصی برگزار کرد و نظریه‌پردازان و رصدگران مختلفی را گرد هم آورد. نتیجه این گردهمایی به‌تازگی در قالب مقاله‌ای جامع منتشر شده است.

استفانو لیبراتی، اخترفیزیک‌دان IFPU، این پژوهش را فراتر از یک مرور ساده می‌داند، چرا که طی آن دیدگاه‌های متضاد به بحث گذاشته شدند و برخی شرکت‌کنندگان با دیدگاه‌های اصلاح‌شده کارگاه را ترک کردند.

سه مدل اصلی از درون سیاه‌چاله‌ها

۱. سیاه‌چاله کلاسیک: وفادار به اینشتین

در این مدل، سیاه‌چاله دارای افق رویداد و تکینگی است و کاملاً با نسبیت عام اینشتین مطابقت دارد.

۲. سیاه‌چاله منظم: مرکز محدود، نه بی‌نهایت

مدل دوم همچنان افق رویداد را حفظ می‌کند، اما هسته بی‌نهایت آن را با منطقه‌ای کوانتومی و محدود جایگزین می‌سازد.

۳. تقلیدکننده‌های سیاه‌چاله: بدون افق و تکینگی

در نهایت، مدل‌های تقلیدی مانند «گراواستار»، «ستارگان بوزونی» و «کرم‌چاله‌ها» وجود دارند که نه افق دارند نه تکینگی. آن‌ها ظاهر بیرونی مشابهی با سیاه‌چاله دارند، اما درونی کاملاً متفاوت و مبتنی بر انرژی خلأ کوانتومی یا میدان‌های مقیاسی عجیب دارند.

آیا طبیعت چنین اجرامی را واقعاً می‌سازد؟

فرایندهای جایگزین شکل‌گیری

در بعضی سناریوها، فشار کوانتومی مانع فروپاشی کامل شده و سیاه‌چاله‌ای منظم شکل می‌گیرد. در مواردی دیگر، ابر ذرات بوزون بدون تشکیل افق، تبدیل به تقلیدکننده می‌شود.

حتی امکان دارد جرمی با افزایش جرم یا از دست دادن تکانه زاویه‌ای از یک دسته به دسته دیگر مهاجرت کند.

کاوش در نادیدنی‌ها

رصد غیرمستقیم از طریق تفاوت‌های جزئی

اگرچه تلسکوپ‌های فعلی نمی‌توانند درون افق را ببینند، اما پژوهشگران معتقدند که اجرام غیرکلاسیک حتی در خارج از افق نیز دقیقاً همانند راه‌حل شوارتزشیلد نیستند. تفاوت‌های کوچک در مسیر نور یا حلقه‌های فوتونی اضافی ممکن است ماهیت درونی متفاوتی را فاش کند.

ردیابی امواج گرانشی و گرمای سطحی

در آینده، آشکارسازهای پیشرفته امواج گرانشی شاید بتوانند پژواک‌هایی بسیار خفیف را ردیابی کنند که حاصل بازتاب از سطحی نزدیک به افق است. حتی سیگنال‌های حرارتی از سطح جایگزین نیز می‌توانند سرنخ‌هایی از تقلیدکننده‌ها بدهند.

اهمیت تأیید یا رد تکینگی سیاه‌چاله‌ها

در جست‌وجوی نظریه‌ای برای گرانش کوانتومی

فراتر از حل یک معمای قدیمی، اگر شواهد تجربی برای وجود هسته محدود یا تقلیدکننده به‌دست آید، می‌تواند مسیر ما را به سوی گرانش کوانتومی باز کند؛ چارچوبی که هنوز مفقود است و وظیفه دارد نسبیت و مکانیک کوانتومی را یکی کند.

لزوم شبیه‌سازی‌های دقیق‌تر

در حال حاضر، هنوز نمی‌توان پیش‌بینی کرد که این تفاوت‌ها چقدر باید شدید باشند، اما شبیه‌سازی‌های عددی با سرعت در حال پیشرفت هستند؛ با کمک ابررایانه‌ها و الگوریتم‌های هوشمند.

آینده پژوهش در گرانش

از نظریه تا ابزار دقیق‌تر

با بهبود مدل‌ها، مهندسان می‌توانند ابزارهایی بسازند که دقیقاً به ناهنجاری‌های پیش‌بینی‌شده حساس باشند؛ همان‌طور که پایگاه داده امواج گرانشی به کشف LIGO کمک کرد. در ادامه، داده‌ها به غربال نظریه‌ها کمک می‌کنند.

لیبراتی این لحظه را نقطه عطفی برای تحقیقات در زمینه گرانش می‌داند و می‌گوید:
«آنچه پیش رو داریم، دورانی هیجان‌انگیز برای گرانش است. ما وارد عصری شده‌ایم که چشم‌اندازی بکر و ناشناخته پیش رو داریم.»

پایان‌بندی یک معما؟

چه هسته سیاه‌چاله‌ها به «کف کوانتومی» فرو بریزد، چه سطحی ملموس آشکار کند و چه همان‌طور که اینشتین پیش‌بینی کرده باقی بماند، تعامل میان نظریه، شبیه‌سازی و رصد، نقشه ما از فضا، زمان و ماده را دگرگون خواهد کرد.

این مطالعه در نشریه Journal of Cosmology and Astroparticle Physics منتشر شده است.

منبع خبر

برچسب ها :

مطالب مشابه را ببینید!