۱۰ هلیکوپتر نظامی با طراحیهای عجیب که باور نمیکنید واقعی هستند
ارسال شده توسط: معین کریمی 02 خرداد 1404 ساعت 15:31
با ۱۰ هلیکوپتر نظامی با طراحیهای عجیب و غریب آشنا شوید. این ماشینهای پرنده شگفتانگیز که باور نمیکنید واقعی هستند، مرزهای نوآوری را جابجا میکنند.
وسایل نقلیه نظامی یکی از ارکان حیاتی هر ارتشی بهشمار میروند و نقشهای متنوعی را در میدان نبرد ایفا میکنند. اما گاهی اوقات، نوآوری در طراحی این ماشینهای جنگی به قدری از چارچوبهای معمول فراتر میرود که نتایجی باورنکردنی و عجیب را بههمراه دارد.
تاریخ نظامی پر است از نمونههایی که مهندسان برای پاسخ به نیازهای متغیر میدان نبرد، دست به ساخت وسایل نقلیه با طراحیهای نامتعارف زدهاند. در این میان، هلیکوپتر نظامی بهعنوان ابزاری که انقلابی در تاکتیکهای نظامی ایجاد کرد، گاهی شاهد عجیبترین ایدهپردازیها بوده است.
شاید هلیکوپترهایی مانند CH-47 Chinook با بدنه کشیده و دو روتور قدرتمندش که برای حمل و نقل و عملیات جستجو و نجات طراحی شده، در نگاه اول منحصربهفرد بهنظر برسد، یا حتی مدل قبلی آن، Piasecki H-21 که به خاطر انحنای بدنهاش لقب «موز پرنده» را یدک میکشید.
اما باور کنید یا نه، اینها در برابر برخی از عجیبترین هلیکوپترهای نظامی ساخته شده، کاملا عادی بهنظر میرسند! از هلیکوپتری که مانند نردبان تاشو جمع میشود تا هلیکوپتری با روتورهایی آنچنان نزدیک به هم که گویی هر لحظه ممکن است یکدیگر را تکهتکه کنند.
۱۰ هلیکوپتر نظامی متفاوت در جهان
در ادامه این مطلب، با ۱۰ نمونه از عجیبترین و نامتعارفترین طرحهای هلیکوپتر نظامی آشنا خواهید شد که مرزهای خلاقیت و گاهی عقل سلیم را جابجا کردهاند.
۱. سیکورسکی CH-37 Mojave (موهاوی)
حرکت یک هلیکوپتر کاملا به تیغههای چرخان مرکزی آن وابسته است. اما گاهی اوقات، بسته به طراحی، موتور یا موتورهایی که این تیغهها را به حرکت در میآورند، باید خارج از بدنه اصلی هلیکوپتر قرار گیرند.
سیکورسکی CH-37 Mojave نه تنها یکی از بدترین هلیکوپترهای نظامی ساخته شده بود، بلکه یکی از عجیبترینها نیز بهشمار میرفت. این هلیکوپتر نظامی سنگینوزن برای حمل بار و تجهیزات طراحی شده بود و عجیب بودن آن از همان نحوه بارگیری آغاز میشد. در حالی که شینوک از یک سطح شیبدار ساده در عقب استفاده میکند، موهاوی از مجموعهای از دریچههای متحرک عجیب در جلو بهره میبرد. این درهای بارگیری باعث میشدند هلیکوپتر شبیه مورچهای بهنظر برسد که آروارههایش را برای بلعیدن یا بیرون ریختن بار باز میکند.
با این حال، این انتخاب طراحی عجیب تنها یکی از عوارض جانبی هدف اصلی آن بود. از آنجایی که موهاوی برای حمل هرچه بیشتر بار سنگین در نظر گرفته شده بود، مهندسان فضای کمی برای موتورها در اختیار داشتند. بنابراین، بهجای قربانی کردن ظرفیت بار، موتورها را در خارج از بدنه قرار دادند. غلافهای موتور که بهسرعت قابل تشخیص بودند، موتورهای این وسیله نقلیه را در خود جای داده و ظاهری تقریبا شبیه به کوسه سرچکشی به آن میبخشیدند.
بسیاری از خلبانان و خدمه هلیکوپتر نیز چنین نظری داشتند، زیرا اغلب روی این غلافهای موتور چشم نقاشی میکردند. اگرچه موهاوی تنها هلیکوپتری نبود که این غلافهای موتور را داشت (مدل آزمایشی Kellett XR-10 نیز چنین بود)، اما در این وسیله نقلیه بیش از سایرین نابجا بهنظر میرسیدند.
۲. کامان HH-43 Huskie (هاسکی)
در حالی که بیشتر هلیکوپترها یک روتور اصلی در مرکز بدنه دارند، برخی از دو روتور استفاده میکنند. CH-47 Chinook که پیشتر ذکر شد، یکی از این طرحهاست، زیرا به دلیل بدنه کشیدهاش به نیروی بالابرنده بیشتری نیاز دارد. با این حال، روتورها آنقدر از هم فاصله دارند که هیچکس نگران برخورد آنها نیست. اما این موضوع در مورد سایر هلیکوپترهای دو روتوره صدق نمیکند.
کامان HH-43 Huskie و مدلهای مختلف آن، هلیکوپترهایی با بدنه جعبهای شکل بودند که برای عملیات جستجو و نجات و اطفاء حریق طراحی شده بودند. در حالی که بدنههای مربعی به خودی خود غیرمعمول هستند، شهرت هاسکی در زمینه عجایب، به خاطر طرح «روتورهای درهمتنیده» آن بود. برخلاف شینوک، این روتورها مستقیما در کنار یکدیگر قرار داشتند که بهنظر میرسد خلبانان هر بار که وسیله نقلیه را روشن میکردند، با خطر بازی میکردند.
با این حال، تیغهها در جهت مخالف میچرخیدند و به اندازهای از هم فاصله داشتند که از برخورد و تکهتکه شدن یکدیگر جلوگیری شود. علاوه بر این، این طراحی نوآورانه نیاز به روتور دم را که معمولا برای ایجاد تعادل در برابر روتور اصلی استفاده میشود، از بین میبرد. این هلیکوپتر نظامی نمونهای بارز از تفکر خارج از چارچوب بود.
طراحی روتورهای درهمتنیده هاسکی منحصربهفرد نبود، اما یکی از مشخصههای اصلی ماشینهای کامان است. این شرکت از این طرح برای هلیکوپترهای دیگری از جمله Kaman K-MAX نیز استفاده کرد. تولیدکنندگان دیگر نیز از مفاهیم روتورهای درهمتنیده برای وسایل نقلیهای مانند Flettner FI 282 و SNCAC NC 2001 Abeille استفاده کردند، اما تلاشهای کامان در این زمینه احتمالا موفقترینها بودند.
بیشتر بخوانید
۳. هیلر YH-32 Hornet (هورنت)
معمولا یک یا دو موتور برای ایجاد گشتاور لازم جهت تولید نیروی بالابرنده و پیشرانه توسط تیغههای روتور هلیکوپتر کافی است، اما برخی طراحان سعی کردند به تیغههای این یکی، به معنای واقعی کلمه، نیروی بیشتری بدهند. هیلر XHOE-1 Hornet که با نام هیلر YH-32 Hornet نیز شناخته میشود (نباید با هیلر HJ-1 Hornet اشتباه گرفته شود)، یک هلیکوپتر نظامی فوق سبک آزمایشی بود که برای به حداکثر رساندن قدرت بالابری و در عین حال کاهش وزن بدنه وسیله نقلیه طراحی شده بود.
با این حال، قابل توجهترین ویژگی این وسیله نقلیه، رمجتهای Hiller 8RJ2B بودند که به انتهای هر تیغه متصل شده بودند. این جتها بهطور فرضی ۹۰ اسب بخار اضافی فراهم میکردند، اما این طرح معایب بیشتری نسبت به مزایا داشت.
بزرگترین مشکل مربوط به خود رمجتها بود. اگر مشکلی پیش میآمد و موتور در حین پرواز از کار میافتاد، بیشتر تیغههای هلیکوپتر بهطور خودکار میچرخیدند و سرعت سقوط آزاد را به کمتر از ۹ متر بر ثانیه کاهش میدادند، اما به دلیل طراحی رمجتها و تأثیری که بر زوایای تیغههای روتور میگذاشتند، هورنت با سرعت بسیار مرگبارتر ۱۵ متر بر ثانیه سقوط میکرد.
۴. هلیکوپتر نظامی هیوز XH-17 (جرثقیل پرنده)
در حالی که برخی هلیکوپترها برای حمل بار طراحی شدهاند، اما قدرت کافی برای حمل بارهای بسیار سنگین را ندارند. مانند بیشتر وسایل نقلیه حمل و نقل، حداکثر بار یک هلیکوپتر توسط اندازه آن تعیین میشود. هلیکوپترهای بزرگتر به معنای بار بیشتر و سنگینتر هستند، اما برای ماندن در هوا، تیغههای آنها باید بزرگتر شوند.
هیوز XH-17 یک هلیکوپتر نظامی آزمایشی بود که برای آزمایش یک سیستم روتور با نیروی محرکه جت در نوک تیغههای در نظر گرفته شده بود. این وسیله نقلیه از ابتدا ساخته نشده بود، بلکه با استفاده از قطعات هواپیماهای غولپیکر مختلف، از جمله یک نورث امریکن B-25 میچل و یک بوئینگ B-29 سوپرفورترس، به هم متصل شده بود. صراحتا تنها جزء تقریبا هلیکوپتری XH-17 تیغههای آن بود.
توصیف روتورهای XH-17 به چیزی جز «عظیمالجثه» کملطفی است. با قطری در نزدیک به ۴۰ متر، XH-17 نیروی بالابرنده کافی برای حمل فرضی تا حدود ۲۲.۵ تن را تولید میکرد و به همین دلیل لقب «جرثقیل پرنده» را به خود اختصاص داد. با این حال، یکی از عوارض جانبی این ظرفیت حمل بار و نیروی بالابرنده، صدای واقعا کرکنندهای بود. طبق گزارشها، مردم میتوانستند صدای روتورهای XH-17 را تا فاصله حدود ۱۳ کیلومتری بشنوند که باعث شکایتهای متعدد از سر و صدا در طول آزمایشها شد. اگرچه XH-17 هرگز به مرحله تولید نرسید، اما روح آن به.لطف سیکورسکی CH-54 Tarhe که بسیار کوچکتر و اقتصادیتر بود، زنده ماند.
۵. میل V-12 (هومر)
بهجای ساختن یک هلیکوپتر آنقدر بزرگ که به تیغههایی با صدای رعدآسا نیاز داشته باشد، راه حل جایگزین، ساخت وسیلهای بود که مرز بین هلیکوپتر و هواپیما را محو میکرد.
در نگاه اول، اگر میل V-12 شوروی، معروف به «هومر»، را با یک جت باری اشتباه میگرفتید، قابل بخشش بود. به هر حال، شکل آن شبیه یکی بود. با این حال، هر بال به یک روتور عمودی بزرگ مجهز بود. این طراحی منحصربهفرد به این هلیکوپتر نظامی اجازه میداد بدون نیاز به باند فرودگاه از زمین بلند شود و آن را در دسته «هلیکوپترها» طبقهبندی میکرد.
علاوه بر این، بدنه کشیده V-12 آن را برای حمل سلاحهایی مانند موشکهای بالستیک قارهپیما (ICBM) ایدهآل میکرد. به هر حال، این هلیکوپتر در دوران جنگ سرد طراحی شده بود.
علیرغم ظاهر یک محصول نهایی، V-12 یک نمونه اولیه و البته یک نمونه ناموفق بود. اولین پرواز آزمایشی با فرود سختتر از حد انتظار به پایان رسید که به هلیکوپتر آسیب رساند. این حادثه به ارتعاشات هارمونیک نسبت داده شد که نتیجه اندازه عظیم V-12 و مکانیزمهای کنترلی مورد نیاز برای هدایت آن بود.
اگرچه نمونه اولیه دوم پایداری بیشتری از خود نشان داد، اما این وسیله نقلیه آنقدر در مرحله توسعه باقی ماند که از هدف مورد نظر خود (حمل موشکهای بالستیک قارهپیما) پیشی گرفت و رهبران شوروی تصمیم به لغو این پروژه گرفتند.
۶. فوکه-وولف Fw 61
در حالی که بسیاری از هواپیماهای مدرن شبیه به هم هستند، روزهای اولیه توسعه هواپیما، غرب وحشی طراحی وسایل نقلیه بود. هر کسی ایدهای عجیب و غریب از شکل یک هواپیما داشت، اما تنها تعداد کمی به کارایی نزدیک شدند. هلیکوپترهای اولیه نیز همین انرژی را داشتند، تا جایی که یکی از اولین ایدههای عملی، شباهت چندانی به چیزی که اکنون میشناسیم ندارد.
فوکه-وولف Fw 61 بهطور گسترده بهعنوان اولین هلیکوپتر نظامی کاملا کاربردی و عملی جهان شناخته میشود. این وسیله نقلیه که توسط پروفسور هاینریش کارل فوکه در اواخر دهه ۱۹۳۰ طراحی شد، بدنه و ملخ جلویی یک هواپیمای آن دوران را داشت. با این حال، بهجای بال، این وسیله نقلیه از دو داربست بزرگ با تیغههای روتور عمودی در انتهای آنها استفاده میکرد.
اگرچه فوکه-وولف Fw 61 اولین هلیکوپتری نبود که در اروپا پرواز کرد (این افتخار متعلق به Breguet-Dorand است که کمتر شناخته شده است) اما در اولین پرواز آزمایشی خود در ژوئن ۱۹۳۶ به مدت ۲۸ ثانیه در هوا باقی ماند و بدین ترتیب برتری طراحی خود را نشان داد. این هلیکوپتر نمونهای از تلاشهای اولیه برای ساخت یک هلیکوپتر نظامی کارآمد بود.
۷. اختاپوس پرنده دی بوتزات (De Bothezat Flying Octopus)
همانطور که قبلا گفته شد، فوکه-وولف Fw 61 اولین طرح هلیکوپتر کاملا کاربردی و عملی بود، اما اولین طرح هلیکوپتر نبود. یک ایده قبلی شامل روتورهای بسیار بیشتری نسبت به آنچه ما به آن عادت داریم بود.
در سال ۱۹۲۱، سرویس هوایی ایالات متحده با دانشمند روسی، جورج دی بوتزات، قرارداد بست تا وسیلهای با استفاده از «نظریه پیچهای بالابرنده» او (چیزی که اکنون روتور هلیکوپتر مینامیم) بسازد. نتیجه بهسادگی بهعنوان هلیکوپتر دی بوتزات شناخته شد، اما طراحی آن آنقدر غیرمعمول بود که لقب «اختاپوس پرنده» را به خود اختصاص داد.
از آنجایی که دی بوتزات هلیکوپتر مفهومی خود را قبل از هرگونه ایده طراحی استاندارد (و بدون آزمایش مدلها یا تونلهای باد) ساخت، هلیکوپتر او کاملا مضحک بهنظر میرسید. بهجای استفاده از یک روتور مرکزی و یک روتور دم کوچکتر، این وسیله نقلیه آزمایشی دارای چهار روتور شش پره بود که از طریق یک چارچوب فولادی از یک نقطه مرکزی منشعب میشدند و همچنین دو ملخ فرمان افقی. این طرح یک بدنه با تقارن شعاعی، شبیه به یک اختاپوس ایجاد میکرد.
خلبانان این هلیکوپتر نظامی را «اختاپوس پرنده» نامیدند زیرا به گفته نویسنده و خلبان هلیکوپتر، جیمز آر. چایلز، «خلبان ایدهآل باید به اندازه یک اختاپوس زائده داشته باشد.» علیرغم ظاهر نامناسب هلیکوپتر دی بوتزات، در اولین پرواز آزمایشی، این وسیله نقلیه موفق شد تقریبا دو متر از سطح زمین به مدت ۱ دقیقه و ۴۲ ثانیه شناور بماند. و در آزمایش دوم در ژانویه ۱۹۲۳، اختاپوس پرنده چهار مسافر را حمل کرد. اگرچه اختاپوس پرنده در طول آزمایش پایدار بود، ارتش ایالات متحده علاقه خود را از دست داد.
۸. پیاسکی X-49 Speedhawk (اسپیدهوک)
روتورهای هلیکوپتر یک شمشیر دولبه هستند. این طرح هم بهعنوان بالابرنده و هم پیشرانه عمل میکند که به هلیکوپترها تحرک بسیار بیشتری نسبت به هواپیماها میدهد. با این حال، در ازای آن، حتی سریعترین هلیکوپترهای نظامی نیز با اختلاف زیادی از هواپیماها عقب میمانند. برخی از مفاهیم هلیکوپتر سعی در تغییر این وضعیت داشتند.
پیاسکی X-49 Speedhawk یک هلیکوپتر نظامی آزمایشی بود که بر اساس سیکورسکی SH-60 Seahawk ساخته شده بود که خود بر اساس UH-60 Black Hawk نمادین ساخته شده بود. بزرگترین تغییر در طراحی Seahawk، «پروانه کانالدار با رانش جهتدار» (VTDP) اختصاصی آن بود.
این واحد که بالهای کوچکی به بدنه اصلی اضافه میکرد و روتور دم استاندارد را با تیغههای رو به عقب جایگزین میکرد، برای افزایش قابل توجه سرعت افقی هلیکوپتر در نظر گرفته شده بود. VTDP همچنین باعث میشد Speedhawk شبیه یک هلیکوپتر اسباببازی شود که در مجموعه اکشن فیگورهای G.I. Joe پیدا میکنید.
همچنین بخوانید
در حالی که Seahawk سریعترین هلیکوپتر موجود نیست، اما همچنان میتواند با سرعت قابل احترام ۲۷۳ کیلومتر در ساعت حرکت کند. در طول آزمایش، Speedhawk با سرعت خیرهکننده ۳۳۳ کیلومتر در ساعت از این رکورد عبور کرد. این عملکرد به Speedhawk اجازه داد تا در جایگاه سوم لیست «سریعترین هلیکوپتر نظامی» درست بین CH-47F Chinook.۷ و Mi-24 Hind قرار بگیرد. حداقل این چیزی است که اگر Speedhawk از مرحله آزمایشی خارج شده و وارد تولید انبوه میشد، میگفتیم.
۹. کورتیس-رایت VZ-7 (جیپ پرنده)
ما تقریبا از زمانی که داستانهای علمی-تخیلی وجود داشتهاند، ماشینهای پرنده را در آنها دیدهایم و بسیاری از مردم میخواهند یکی از آنها را در زندگی واقعی داشته باشند. تولیدکنندگان هنوز هم روی این مفهوم کار میکنند، اما اگر شبیه تلاشهای قبلی باشند، نمونههای موفق ممکن است بهعنوان هلیکوپتر طبقهبندی شوند.
در طول دهههای ۱۹۵۰ و ۶۰، ارتش ایالات متحده ایده یک «جیپ پرنده» را آزمایش کرد. یکی از این مفاهیم، کورتیس-رایت VZ-7 بود. این ماشین آزمایشی توسط بخش سانتا باربارا کورتیس-رایت توسعه داده شد و شامل چهار روتور در کنارههای یک سکوی ساده و مستطیلی روباز بود.
VZ-7 واقعا شبیه یک جیپ پرنده بود. اما در حالی که این ماشین در پایداری و سهولت کارکرد عالی بود، از نظر ارتفاع و عملکرد سرعت ضعیف بود. در نهایت، ارتش ایالات متحده این طرح را رد کرد. این تلاش برای ساخت یک هلیکوپتر نظامی کوچک و چابک، گرچه ناموفق، اما جالب بود.
۱۰. هلیکوپتر نظامی دورنیه Do 32 (هلیکوپتر تاشو)
علیرغم ظاهر، هلیکوپترها سبک نیستند. حتی کوچکترین آنها چندین تن وزن دارند که با بزرگترین و سنگینترین هلیکوپترهای نظامی فاصله زیادی دارد، اما هنوز هم بیشتر از اکثر خودروهای مصرفی است. برخی مهندسان راهی برای سبک کردن بار پیدا کردند که مزیت اضافی قابل حملتر کردن هلیکوپترها را نیز بههمراه داشت.
پس از جنگ جهانی دوم، آلمان از نظر اقتصادی ویران شده بود، بنابراین بخشهای مختلف صنعتی این کشور مجبور بودند ایدههای مختلفی برای بقا ارائه دهند. یکی از اولین محصولاتی که توسط صنعت هوافضای تازه نازیزدایی شده آلمان، بهویژه بخش هلیکوپتر آن، ایدهپردازی شد، دورنیه Do 32 بود.
این هلیکوپتر نظامی فوق سبک و تکنفره کمتر از حدود ۳.۸ متر طول و حدود ۰.۹ متر عرض داشت. و Do 32 میتوانست در یک محفظه حتی کوچکتر جمع شود. کاربران میتوانستند هلیکوپتر را با اتصال محفظه به خودروی خود یدک بکشند و مونتاژ آن تنها پنج دقیقه طول میکشید. علاوه بر این، بهلطف اندازه کوچک هلیکوپتر، محفظه حمل و نقل میتوانست بهعنوان سکوی برخاست و فرود نیز عمل کند.
از آنجایی که آلمان اجازه داشتن ارتش دائمی را نداشت، دورنیه Do 32 بیشتر نقشهای جمعآوری اطلاعات را ایفا میکرد. سازنده هلیکوپتر، دورنیه فلوگزویگورکه، امید زیادی به این وسیله نقلیه داشت و حتی آن را در نمایشگاه هوایی پاریس در سال ۱۹۶۳ به نمایش گذاشت.
این شرکت حتی کار بر روی یک مدل دو نفره را برای سازمانهای دولتی آلمان آغاز کرد. با این حال، علاقه به این هلیکوپتر از بین رفت. در حال حاضر، تنها یک نمونه اولیه دورنیه Do 32 وجود دارد و میتوان آن را در موزه آلمان در مونیخ یافت.
دنیای طراحی هلیکوپتر نظامی پر از شگفتی است. این ماشینهای پرنده که گاهی از دل عجیبترین ایدهها متولد شدهاند، نشاندهنده تلاش بیپایان بشر برای نوآوری و دستیابی به برتری در فناوریهای نظامی هستند. هرچند همه این طرحها به موفقیت نرسیدهاند، اما هر یک به نوبه خود درسی برای آیندگان بودهاند.