ارتباط عمیق افسردگی در جوانی با دردهای مزمن در کهنسالی
ارسال شده توسط: علیرضا نوریان 07 خرداد 1404 ساعت 17:41
دانشمندان میگویند ارتباط عمیقی بین افسردگی در جوانی با دردهای مزمن در کهنسالی وجود دارد. اما این یافته چه چیزی درباره سلامت روان به ما میگوید؟
میانسالان و سالمندان اغلب دردهای مفصلی را دلیل ناراحتیهای روزمره خود میدانند. با این حال، شواهد نشان میدهد که بسیاری از این نقاط دردناک ممکن است مدتها قبل از اینکه بدن آنها را حس کند، در ذهن شکل گرفته باشند. یک مطالعه جدید، به افسردگی و تنهایی به عنوان نشانههای اولیه کلیدی برای بدتر شدن درد اشاره میکند.
رابطه افسردگی در جوانی با دردهای دوران پیری
پژوهشگران در یک تحقیق، شرکتکنندگان را سالها مورد بررسی قرار دادند و موفق به کشف الگوهایی شدند که به ارزش بهبود وضعیت روحی افراد و افسردگی در جوانی برای جلوگیری از مشکلات جسمی بعدی اشاره دارد. دکتر میکائلا بلومبرگ از یونیورسیتی کالج لندن میگوید: «درد و افسردگی ارتباط شناختهشدهای دارند که هر یک دیگری را تشدید میکنند.»
مدتهاست که مشخص شده این دو وضعیت غالباً با هم رخ میدهند، اما اینکه مشکلات روانی چقدر میتوانند زمینهساز ناراحتیهای جسمی شوند، کمتر روشن بود. این مطالعه شامل افراد مسنتری بود که با ناراحتیهای متوسط تا شدید دست و پنجه نرم میکردند، اگرچه علت آنها متفاوت بود. برخی به مشکلات کمر یا زانو اشاره کردند، برخی دیگر مناطق مختلف بدن را نام بردند.
کارشناسان به این موضوع پی بردهاند که با افزایش سن، دردهای مزمن حدود 20 تا 40 درصد از بزرگسالان را تحت تأثیر قرار میدهند که به یکی از گستردهترین چالشهای بهداشتی تبدیل شده است.
دکتر بلومبرگ میگوید: «این موضوع بسیار مهم است، زیرا نشاندهنده پتانسیل حمایت زودهنگام از سلامت روان و حمایت اجتماعی برای کاهش یا به تأخیر انداختن درد بعدی است.» تغییرات در خلق و خو مدتها قبل از درد پایدار ظاهر میشوند که به یک فرصت طلایی برای مداخله اشاره میکند و ممکن است دردهای آینده را کاهش دهد.
دانشمندان توضیحات بیولوژیکی مختلفی را برای این ارتباط پیشنهاد کردهاند. به نظر میرسد فرآیندهای التهابی در بدن زمانی که فردی احساس ناامیدی میکند، فعالتر هستند. برخی خاطرنشان کردهاند که غم و اندوه طولانیمدت میتواند خطر التهاب خفیف را افزایش دهد. تنهایی نیز به عنوان یک عامل مؤثر ظاهر میشود. تنهایی ممکن است افراد را به انزوا، نادیده گرفتن فعالیت بدنی یا اتخاذ عادات ناسالم سوق دهد.
بیشتر بخوانید
اگرچه انزوای اجتماعی به خودی خود در این مطالعه برجسته نبود، اما شرکتکنندگانی که از نظر عاطفی احساس انزوا میکردند، به احتمال زیاد به سمت بدتر شدن وضعیت سوق پیدا میکردند. سیستم عصبی خودمختار که عملکردهای ناخودآگاه مانند ضربان قلب و گوارش را تنظیم میکند، ممکن است نقش بزرگتری از آنچه مردم تصور میکنند، در بروز درد داشته باشد.
هنگامی که فردی تحت فشار عاطفی مداوم قرار دارد، این سیستم میتواند در وضعیت «روشن» دائمی بماند، واکنشهای استرس را تشدید کند و بدن را نسبت به ناراحتی حساستر نماید. پژوهشگران دریافتهاند که این فعالسازی بیش از حد ممکن است در نحوه مدیریت التهاب و پردازش سیگنالهای درد توسط بدن نیز اختلال ایجاد کند. نتیجه نهایی این است که استرس و غم فقط بر ذهن تأثیر نمیگذارند، بلکه نحوه احساس و واکنش بدن را در طول زمان نیز تغییر میدهند.
این گزارش نشان داد که در افرادی با منابع مالی کمتر، ارتباط قویتری بین مشکلات سلامت روان و درد متعاقب آن وجود دارد. پژوهشگران گمان میکنند که ثروت و تحصیلات ممکن است بر میزان سازگاری افراد یا دسترسی به حمایت تأثیر بگذارد.
جلوگیری از افسردگی در جوانی
وضعیت مالی باثباتتر، میتواند ابزارهای مدیریت استرس و انتخابهای مناسب سبک زندگی برای جلوگیری از دردهای مزمن را فراهم کند. کارشناسان میگویند این تفاوتها بر لزوم کمک به گروههای آسیبپذیر که ممکن است با موانع عاطفی و مالی در مراقبت از خود مواجه شوند، تأکید میکند.
مطالعات نشان دادهاند که شرایط سلامتی گزارش شده توسط خود فرد میتواند شاخصهای قابل اعتمادی برای نتایج کلی باشد، اما ممکن است عوامل اجتماعی مهمی که شکافهای سلامتی را عمیقتر میکنند، نادیده بگیرند. علائم افسردگی همیشه به روشهای آشکار ظاهر نمیشوند. ممکن است فردی هر روز به زندگی خود ادامه دهد، اما احساسات ظریفی از غم و اندوه یا ناامیدی را تجربه کند که به تدریج بدتر میشود.
همچنین بخوانید
پژوهشگران معتقدند که تغییرات عاطفی ناشی از افسردگی میتواند واکنشهای استرس را افزایش دهد، درک درد را تحریف کند و افراد را در مواجهه با مشکلات جسمی آسیبپذیرتر سازد. متخصصان تأکید میکنند که مداخلات نباید پیچیده باشند. گامهای سادهای مانند مشاوره، درمان و بهبود ارتباط با دوستان میتواند بسیار مؤثر باشد. چنین تلاشهایی میتواند از دردهای مداوم در اواخر زندگی جلوگیری کند یا حداقل تأثیر آنها را کاهش دهد.
اگرچه این تحقیق روی بزرگسالان انگلیسی متمرکز بوده، اما نتایج اصلی آن از اهمیت گستردهای برخوردار است. سایر تحقیقات نیز روندهای مشابهی را ترسیم کردهاند که نشان میدهد محیط حمایتی و مراقبت روانشناختی خوب میتواند نقش بزرگی در ارتقای سالمندی سالمتر داشته باشد.
کارشناسان امیدوارند تحقیقات آینده جمعیتهای متنوعتر و افراد جوانتر را بررسی کند. شناسایی محرکهایی که باعث درد ناشی از غم و اندوه میشوند، ممکن است به پزشکان در ارائه مراقبتهای زودهنگامتر کمک کند. برخی افراد ممکن است تصور کنند درد فقط بخشی از پیر شدن است. اما ممکن است علائم هشداردهندهای در سلامت عاطفی وجود داشته باشد. درمان افسردگی هرگز یک درمان تضمینشده نیست، با این حال نشانههایی وجود دارد که ممکن است به شکستن زنجیرهای که منجر به رنج جسمی میشود کمک کند.
بسیاری از بزرگسالان برنامههای شلوغ و زندگی اجتماعی فعالی دارند. هنگامی که این پیوندها و احساس شادی آنها دچار لغزش میشود، ممکن است عاقلانه باشد که سیگنالهای بدن را با دقت بیشتری بررسی کنیم. دردی که بعدها ظاهر میشود، گاهی اوقات میتواند فصل دیگری از داستانی باشد که با روحیه پایین آغاز شده است.
این مطالعه در مجله eClinicalMedicine منتشر شده است.