نیلی بلاگ‌

متن مولودی ازدواج حضرت علی و فاطمه + شعر سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه


مولودی و شعر ازدواج حضرت علی و فاطمهمولودی و شعر ازدواج حضرت علی و فاطمه

مولودی و شعر ازدواج حضرت علی و فاطمه

اولین روز از ماه ذی الحجه با سالروز پیوند حضرت علی و حضرت زهرا می باشد. حضرت فاطمه (س) بانوی برتر دو عالم می باشند و با اولین امام ما شیعیان حضرت علی در این روز زیبا پیوند ازدواج بستند.این ازدواج، یک پیوند آسمانی بود که الگوی یک زندگی ساده، پاک و پرمحبت برای همه ی ماست. از این خانواد هی بزرگوار، فرزندانی مانند امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، حضرت زینب (س) و حضرت ام کلثوم (س) به دنیا آمدند که هرکدام نقش بزرگی در تاریخ اسلام دارند، این روز مبارک را به همه مسلمانان به ویژه شیعیان تبریک میگوییم.

امروز در آلامتو بهترین و جدید ترین متن مولودی ازدواج حضرت علی و فاطمه + شعر سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه را برای شما آورده ایم همراه ما باشید.

همچنین بخوانید: تسبیحات حضرت زهرا

متن مولودی ازدواج حضرت علی و فاطمه

جلوة خورشید و روی ماه واختر دیدنی است
رقص نور کهکشان ها بار دیگر دیدنی است

درمیان آسمان رنگین کمانی بسته عشق
جلوة نورانی خورشید انور دیدنی است

حرف شیرین می زنند اکنون همه خلق جهان
موسم شادی بود دنیا سراسر دیدنی است

باغبان پیوند زد امشب نهالی با نهال
در بهار عشق، این نخل تناور دیدنی است

در شب تزویج زهرا با علی ای دل بگو
تارُک نورانی و روی پیمبر دیدنی است

درکنار حوض کوثر گفت جبریل امین
ازدواج کوثر وساقی  کوثر دیدنی است

آسمان درآسمان با چشم دل گر بنگری
بال وپر بگشودن این دو کبوتر دیدنی است

بهتر از بشکفتن هر غنچه ای درباغ عشق
روی لب لبخند نورانی حیدر دیدنی است

پای میزان عمل وقت شفاعت شیعه را
چهرة مولا و زهرای مُطهّر دیدنی است

چون «وفایی» درهوایش ذرّه ای باش وببین
جلوه ی مهر منیر و ذرّه پرور دیدنی است

//////////////

عرق شرم بر جبینش بود
دست حاجت در آستینش بود

در هبوتی نجیب سر می کرد
در سکوتی عجیب سر می کرد

گرچه بر کار خویش یکدله بود
کار او بر مدار حوصله بود

فاطمه، ذکر هر قنوتش بود
یک جهان حرف در سکوتش بود

مصطفی گفت: صحبتی داری؟
به گمانم که حاجتی داری!

سخن آغاز کن امیر سخن!
باز بنشین تو بر سریر سخن

مرتضی گفت: یا رسول الله
تو که هستی ز قلب من آگاه

کودکی بودم و جوان شده ام
پهلویت بوده پهلوان شده ام

سخنت بوده است گفتارم
سیره ات بوده است رفتارم

وقت آن است فکر یار کنم
همسری خوب اختیار کنم

خواستگارم، غلامتان هستم
عبد دار السلامتان هستم

در وجودم تمام همهمه است
رونق زندگیم فاطمه است

آیه ی “انّما” شکوفا شد
گل لبخند مصطفی وا شد

گفت احمد که حسن خاتمه است
حرف آخر کلام فاطمه است

پیک جان جای کوثرش آمد
مصطفی پیش دخترش آمد

گفت با او کلام دلبر را
میشناسی تو خوب حیدر را

دخترم ای بهشت مینویم
من که خوشبختی تو می جویم …

ای یگانه حبیبه ی ازلی
راضی استی به ازدواج علی؟

عرق شرم بر جبینش بود
دست بیعت در آستینش بود

در هبوتی نجیب سر می کرد
در سکوتی عجیب سر می کرد

“یاعلی” ذکر هر قنوتش بود
یک جهان حرف در سکوتش بود

احمد از پیش کوثرش برخواست
بانگ الله اکبرش برخواست

قند شد آب در دل خورشید
ماه آمد به منزل خورشید

سائل از خاکبوسی اش می گفت
از لباس عروسی اش می گفت

امّ سلْمه قصیده ای می خواند
غزل نو رسیده ای می خواند

در هیاهوی خانه ی زهرا
گوشه ای بغض کرده بود اسماء

آرزوی خدیجه در یادش
وعده داده است تا کند شادش

تا رسیدند جان و جانانه
جا گرفتند کنج یک خانه

رو به محراب راز آوردند
هر دو با هم نماز آوردند

هر دو تا رو به یک خدا کردند
خالق عشق را صدا کردند

اشک شوق بهشت دیدن داشت
لذت سرنوشت دیدن داشت

ماه با آفتاب زیبا بود
تابش و بازتاب زیبا بود

لیف خرما اگر چه فرش شده
با شما خانه مثل عرش شده

اصلا این خانه خالی اش بهتر
آب زمزم زلالی اش بهتر

رونق خانه ی علی زهراست
جان و جانانه ی علی زهراست

خانه خالی ولی صفا دارد
مروه هم رو به این سرا دارد

خانه ای همطراز عرش خدا
قبلگاه نماز عرش خدا

خانه ای دلگشا تر از عالم
خانه ای “هل اتی” تر از حاتم

خانه ای جان پناه مظلومان
خانه ای دلنواز محرومان

کاش این بیت ساقی کوثر
در امان باشد از گزند خطر

دور باد از کرانه اش آتش
نرود سمت خانه اش آتش

خانه ای را که وحی در می زد
دست نامحرمی شرر می زد

در این خانه ازدحام شود
کاش این قائله تمام شود

بانوی خانه در امان باشد
شمع و پروانه در امان باشد

ولی افسوس کار بدتر شد
آنچه باید نمی شد آخر شد

//////////////

علی در رزم و آتش با خدا بود
شُکوهِ معجزاتش با خدا بود

مگو چیزی ندارد که عروسیش…
تماماً سور و ساتَش با خدا بود

//////////////

ابرهای رحمت حق دُرّ وگوهر ریختند
نقد هستی را به خاک پای حیدر ریختند

شب نشینان فلک از چشم گوهربار خویش
بهر فیض خاکیان از شوق گوهر ریختند

درچنین شب آرزومندان زشور اشتیاق
صدهزاران دل یه پابوشی دلبر ریختند

ساقیان بزم عشق وشور ومستی از شعف
عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند

در شب تزویج زهرا با علی از آسمان
قدسیان گُل برسر زهرا وحیدر ریختند

تا که چشم مهر ومه افتاد بر انوارشان
برنثار راه آنان نقره و زر ریختند

درفلک خیل ملائک بال برهم می زدند
پیش پای شمع دل، پروانه سان پر ریختند

در بهشت آرزو ازیمن این پیوند نور
حوریان گُل در کنار حوض کوثر ریختند

از درخت سبز طوبا برمحبان علی
برگة آزادی از غوغای محشر ریختند

ای «وفایی»ماه وخورشید فلک از آسمان
درقدوم مهر وماه عشق اختر ریختند

//////////////

مینویسم دوباره از سر خط
نام زیبای حضرت زهرا
معنی اسم اعظم حق بود
یا علی‌های حضرت زهرا

بینشان هرچه بود خوبی بود
مثلشان در تمام دنیا نیست
زندگی های مشترک دیدیم
زندگی “علی و زهرا” نیست

//////////////

نبی نشاند دو آیینه را برابر هم
شدند این دو چنین چهره‌ی مکرر هم

چگونه مرد و زنی نوع غایی از هر دو
علی و فاطمه هستند شکل دیگر هم

علی ز فاطمه آغاز و فاطمه ز علی
مقیدند به هم این دو اند مصدر هم

کدام از این دو شرافت به آن دگر دارد
کدام از این دو نبودند گاه رهبر هم

امام و مرشد و پیر و بزرگ یکدیگر
امیر و راضی و مرضیه اند و حیدر هم

وقوف و طائف و قربانیان هم هستند
منا و کعبه‌ی یکدیگرند و مشعر هم

چه یافت میشود آیا در این دو اقیانوس
در عمق این دو ندیدیم غیر گوهر هم

نجف زیارت زهرا مدینه طوف علی
که عاشقان جهان رفته‌اند در بر هم

//////////////

متن مولودی ازدواج حضرت علی و فاطمه از محمود کریمی

بیا که دعوتی به این جشن عروسی
باید که سجده کنی و خاک و ببوسی

پیام حق روی لبای جبرئیله
خدا خودش از طرف هر دو وکیله

پیغمبر عاقده همه عالم شاهده
آسمونا مهمون خونهٔ مرتضی شده

این نور عصمت الله
شب عیده اسدالله

شب جشن جنت الاعلی
شب شوره لیلة الله

«علی مولا یا علی مولا »

کنار پیغمبر این سرو خرامان
دومادشو رد می‌کنه از زیر قرآن

خدا کنه مهمون این مهمونی شم من
جلو پای عروس دوماد قربونی شم من

همه جا غوغا میشه
گره‌هامون وا میشه
با نگاه فاطمه دردا همه دوا میشه

قلب ما حیدر آباده
پیش پای حیدر افتاده

به خدا که کهکشون‌ها هم
زیر پای آقا دوماده

این نور عصمت الله
شب عیده اسدالله

پشت قبالهٔ عروس، هفت آسمون
کلید خونهٔ خدا، تو دستشونه

روی زمین از آسمون، رحمت می‌باره
میشه بلاگردونشون، ماه و ستاره

پُره شور و هلهله
توی دل‌ها، ولوله
ملائکه دنبالشون هزار هزار تا قافله

مدیونه لطف دلدارم
تا قیامت من بدهکارم

به دعای حضرت زهرا
همه چیمو از علی دارم

این نور عصمت الله
شب جشن اسدالله

همچنین بخوانید: نماز استغاثه به حضرت زهرا

https://www.alamto.com/wp-content/uploads/2025/05/38538-attachment-حاج-محمود-کریمی_۲۰۲۳_۰۶_۱۹_۲۲_۳۹_۴۴_۸۶۵.mp3

متن مولودی ازدواج حضرت علی و فاطمه از حسین طاهری

صدای هلهله عاشقانه می آید
صدای پای تغزل ترانه می آید
بهشت خنده کنان این میانه می آید
خدا به شوق در این آستانه می آید

حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است
عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است

از این به بعد دو عاشق کنار هم هستند
تجلی هم و آینه دار هم هستند
به روی سفره خود نان بیار هم هستند
چو کوه پشت همو دوستار هم هستند

دوباره پوزه شیطان شکست شکر خدا
عروسی علی و فاطمه است شکر خدا

از این وصال مبارک خدا هدف دارد
چقدر حضرت خاتم به دل شعف دارد
دلم هوای ضریح شه نجف دارد
عروسی علی و فاطمه است کف دارد

به بزم عشق همه عاشقانه دست بزنید
برای خاطر داماد باز کف بزنید

کنار سفرهٔ عقد این عروس گل سیما
زکیه طاهره انسیه فاطمه زهرا
نشسته اذن بلی تا بگیرد از بابا
پدر اجازه گرفت از خدای جل علا

بساط خطبه از این مهر تا فراهم شد
علی به فاطمه اش تا همیشه محرم شد

*جانم چه شبیه امشب برا مولا برا حضرت زهرا برا پیغمبر خدایا اینقدر دل امیرالمومنین شاده برای اولین بار امشب فاطمه رو می بینه روبند و کنار می زنه سلام عزیز دلم..*

بگیر دامن پر برکت پیامبر را
بپاش بر سر امت گلاب قمصر را
گره زدند به هم عادیات و کوثر را
گشوده اند به دنیا بهشت و محشر را

از این وصال غدیر از گزند ایمن شد
نوشته اند که تکلیف شیعه روشن شد

نوشته اند که شیعه نشانه ای دارد
شراب کوثریه جاودانه ای دارد
کبوتری شده و آشیانه ای دارد
برای گریه و شادی بهانه ای دارد

تمام عمر دلم زیر دین می آید
از این وصال مقدس حسین می آید

سخن ز عشق که باشد شراب شیرین است
برای تشنه عشق آفتاب شیرین است
سلام های بدون جواب کنار یار
خوشی و عذاب شیرین است

اگر که فاطمه باشد کنار شیر خدا
زمان فتنه شود ذوالفقار شیر خدا

زمان فتنه قمر در محاق می افتد
تبر به جان درختان باغ می افتد
میان امت احمد نفاق می افتد
و آن دوشنبه شوم اتفاق می افتد

که درب خانه زهرا شکسته می شود و
دو دسته حیدر کرار بسته می شود

خدا کند که نبینی قیامتی را که
کنار خانه حیدر جماعتی را که
شکسته اند دری را نه ساحتی را که
شکست ضربه ی آن در قامتی را که

پس از سه ماه علی نیمه شب غریبانه
به دست قبر سپردش عجب غریبانه

*گفت مگه چقدر گذشته تو نه سالت بود تو خونه من اومدی مثل فردا و مثل امروز و مثل دیشب دست تو دست هم گذاشتن فاطمه نه سالش بود گفت: تا عمر دارم همه وجودم رو خرجت میکنم. امیرالمومنینم گفت: همه وجودم رو نذرت کردم عزیز دلم.. پیغمبرم گفت: انشاالله به پای هم پیر بشید. اما نبودی یا رسول الله. همه عالم رو جمع می کردن مثل فاطمه مدافع امیر المومنین گیر نمی اومد. تو این نه سال لحظه آخر، شب آخر، لحظه تحویل گفت: مگه چند سال گذشته؟ شبی که پیغمبر تو را به من سپرد تو این جوری نبودی چرا سه ماه رو از من گرفتی؟ مگه میشه هیجده سالگی موهات سفید بشه فاطمه جان! اما دید تو لحظه غربتش یه صدایی میاد “لَقَد اُستُرجِعَتِ الوِدیعه” یعنی علی جان امانتی رو به من برگردون..*

ای بیابان گل ز اشک جاری ات
آفرین بر این امانت داری ات

* همه ی امید مرد اینه یه خونه ای باشه که زنم توش راحت باشه آرامش داشته باشه هی دستاشو رو دست می زد می گفت:

شرمنده ام که خانه امنی نداشتم..

https://www.alamto.com/wp-content/uploads/2025/05/38537-attachment-1402033005.mp3همچنین بخوانید: صلوات خاصه حضرت زهرا

مولودی و شعر ازدواج حضرت علی و فاطمهمولودی و شعر ازدواج حضرت علی و فاطمه

متن مولودی ازدواج حضرت علی و فاطمه از میرداماد

می‌رسد قصه به آنجا که علی دلتنگ است
می‌فروشد زرهی را که رفیق جنگ است

چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد
ان یکاد از نفس فاطمه بر تن دارد

خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید
تا که این نیمه توحید به آن نیمه رسید

علی و فاطمه در سایهٔ هم فکر کنید
شانه در شانه دوتا کعبه یکدست سفید

عشق تا قبل همین واقعه مصداق نداشت
ساز و آواز خدا گوشه عشاق نداشت

کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام

فاطمه فاطمه با رایحه گل آمد
ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد

آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد
دست او پیروهن نو به تن دنیا کرد

ناگهان پنجره‌ای رو به تماشا وا شد
همه قافیه‌ها فاطمة الزهرا شد

صدای هلهله‌ای عاشقانه می‌آید
صدای پای تغزل ترانه می‌آید

بهشت خنده کنان این میانه می‌آید
خدا به شوق در این آستانه می‌آید

حدیث وصل دو دریا عجب شنیدنی است
عروسی علی و فاطمه چه دیدنی است

از این وصال مبارک خدا هدف دارد
چقدر حضرت خاتم به دل شعف دارد

دلم هوای ضریح شه نجف دارد
عروسی علی و فاطمه است کف دارد

به بزم عشق همه عاشقانه کف بزنید
برای خاطر داماد کف بزنید

https://www.alamto.com/wp-content/uploads/2025/05/38536-attachment-روضه-خانگی-سالروز-ازدواج-امام-علیع-و-حضرت-زهراس-1571.mp3

متن مولودی ازدواج حضرت علی و فاطمه از محمد بذری

پشت هر واقعه ضرب المثلی می آید
بشتابید ک خیرالعملی می آید

ماه و خورشید همه ناظر این رخداده ند
مشتری در پی عشق زهلی می آید

گفت پیغمبر اکرم وسط خطبه ی عقد
چقدر فاطمه ی من به علی می آید

ذکر لب ستاره ها مبارک بادا
ملائکه به یک صدا مبارک بادا
شنیدم از خود خدا مبارک بادا
مبارک بادا…..

همه جا زمزمه است
میون عرش خدا هم طرب و هم همه ست

همه جا زمزمه است
علی جانم علی جانم رو لب فاطمه ست

«علی جانم علی جانم….»

بیت معمور(مامور) شد آن خاک که ویران تو شد
حلقه ی کعبه شد آن چشم که حیران تو شد

بی نمک می شمرد مائده ی جنت را
کار هر کس نمکین از نمک خوان تو شد

کیست کز حلقه ی فرمان تو گردن پیش است
سرو چون فاخته از حلقه به گوش تو شد

شب شب اعجاز شده مبارک بادا
نبی سرافراز شده مبارک بادا
به خنده لب باز شده مبارک بادا
مبارک بادا…..

یل یلها علی
شاخ شمشاده و خوش قامت و بالا علی

یل یلها علی
شده خانومیه زهرا واسه آقا علی

«علی جانم ،علی جانم……»

ما همانیم که هستیم مسلمان علی
تا أبد ریزه خور و گوش به فرمان علی

به فلانی و فلانی دل خود را ندهیم
با علی هست فقط حشر محبان علی

قیمتش بیشتر از جنت الاعلای خداست
لذت دم زدن سایه ایوان علی

بگو به شادی و طرب، مبارک بادا
محضر بانوی عرب، مبارک بادا
وصلت مولود رجب ، مبارک بادا
مبارک بادا…..

شاه عالم علی
همه عشق و امید و شور و حالم علی

شاه عالم علی
شده امشب برا زهرا دیگه محرم علی

«علی جانم …..»

https://www.alamto.com/wp-content/uploads/2025/05/38535-attachment-چقدر-فاطمه-من-به-علی-می_آید.mp3همچنین بخوانید: دعای سریع الاجابه امام علی

شعر سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمهشعر سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه

شعر سالروز ازدواج حضرت علی و فاطمه

آسمان می خواند امشب قدسیان دَف می زنند
حوریان کِل میکشند و خاکین کف می زنند

شیر عاشق کش کدام آهو دلت را برده است
تیغ مرحم جو کدام ابرو دلت را برده است

آسمانی، بی کرانی، عاشق دریا شدی
آمدی آیینه ی انسیةُ الحَورا شدی

امشب ای زیبا ترین ای دلبرِ کوثر بیا
شب شبِ عشق است ای داماد پیغمبر بیا

بیش از اینها با دل محبوبِ ما بازی مکن
پیش این نیلوفر یک دانه غَمازی مکن

مثل اقیانوس آرام است این بانو ولی
در دلش طوفان به پا کردی مُدارا کن علی

لیلةُ القدر نگاهش یا علی، اجر تو بود
او “سَلامٌ فیهِ حَتّی مَطْلَعُ الفَجرِ” تو بود

از ازل در پرده بود آیینه دارش می شوی
در عبور از کوچه باغ عشق یارش می شوی

قد و بالای علی از چشم زهرا دیدنیست
وای وقتی میرسد دریا به دریا دیدنیست

ماه در این اوج برکه دیدنی تر می شود
قَدر زهرا با علی فهمیدنی تر می شود

مانده احمد تا کدامین وجهِ ربّ را بنگرد
روی حیدر را ببیند یا به زهرا بنگرد

ای بِلال امشب اذانی را که می خواهی بگو
“أشْهَدُ أنَّ عَلیاً حَجَّةُ اللهی” بگو

عقد زهرا و علی در آسمان ها بسته شد
سر نوشت عشق هم بر زلف آنها بسته شد

گفت: احمد این زره خرج جَهاز دختر است
خوب می دانست حیدر بی زره هم حیدر است

تا درِ میخانه امشب روح را پر میدهیم
دل به چَشم کوثر و دستانِ حیدر می دهیم

//////////////

این ساقی کوثر امیر المومنین است
که ساق دوشش حضرت روح الامین است

اوج کمال و عشق احمد نور خاتم
لمس وجود فاطمه معراج حیدر

گرمای دست مرتضی جنات کوثر
او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد

با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد
این عشق اوج عشق معنای حضور است

نور علی نور است امشب غرق نور است

نازم ماه ذیحجه چه آغازی نکو دارد

در آن رخ داده پیوندی که از آن آبرو دارد

تمام عرش حق شادی کنان تکبیر می گویند

مدینه هرکه را بینی زشادی رنگ و بو دارد

به یمن آسمانی ازدواجی مصطفی مسرور

به شکرانه به محراب است وبا حق گفتگو دارد

بود داماد این پیوند نیکو مرتضی حیدر

عروسش فاطمه در پیش مولا سر فرو دارد

زنان را بهترین باشد به عالم فاطمه زین رو

فقط حیدر لیاقت را که گردد کفو او دارد

شود معنای کوثر روشن از این وصلت زیبا

درخت وصلشان صدها گل خوش رنگ وبو دارد

زبعد وصلتی اینگونه شد آن زندگی آغاز

که هر زوجی ز بعدش آنچنان را آرزو دارد

در این روز نکو دلهای شیعه شادمان باشد

به امیدی به خاطر آیه ی لا تقنطو دارد

//////////////

به لب های همه، بوَد این زمزمه
مبارک جشنِ پیوند علی و فاطمه

چو گل با گل نشست ستون غم شکست
بزن ای شیعه کف بر کف بهار شادی است

به لب های همه، بوَد این زمزمه
مبارک جشنِ پیوند علی و فاطمه

چو میگوید بلی، علی و بی دلی
شکوفا می‌شود امشب گل عشق علی

به لب های همه، بوَد این زمزمه
مبارک جشنِ پیوند علی و فاطمه

امانت را خدا ز دست مصطفی
نماید منتقل امشب به بیت مرتضی

به لب های همه، بوَد این زمزمه
مبارک جشنِ پیوند علی و فاطمه

علی علی .. علی علی ..

من مشتعل عشق علی‌ام چه کنم
عاشق به جمال آن ولی‌ام چه کنم

علی امام من است و منم غلام علی
هزار جان گرامی فدای نام علی

منت خدای را که علی شد امام ما
وندر پناه آل علی شد مقام ما
ما خرمیم دم به دم از ذکر مرتضی
مصروف فکر اوست قعود و قیام ما

//////////////

تو آسمون امشب باز مهمونیه گوش کنید که وقت خطبه خونیه

فریاد میزنه جبریل امین مِی خونه شده معراج زمین

لبخند لب داماد رو ببین

وقت فراره غمه میون این همهمه

با رخصت از بزرگترا ، بله میگه فاطمه

بارون گل می‌باره حضرت احمد داره

دست علی و زهرا رو تو دست هم میذاره

یاحیدر ، یازهرا

دسته جمع ملائک سفره می چینن وقتی که نگاه عشقو می بینن

خورشید یه طرف، دریا یه طرف اعلا یه طرف، والا یه طرف

حیدر یه طرف، زهرا یه طرف

شهرو گلستون کنید لبها رو خندون کنید

به صرف شام عروسی ، عالمو مهمون کنید

دسته ی گل بیارید دل روی دل بکارید

برای این عروس و داماد ، سنگ تموم بذارید

یاحیدر ، یازهرا

//////////////

زیور ببندید آسمان ها و زمین را
آذین کنید از یاس ها عرش برین را

از پولک براق و زیبای ستاره
برگوش حوران بهشتی گوشواره

با بهترین رخت و لباس میهمانی
امشب بیایید حوریان آسمانی

آری ملائک صف به صف مشغول شادی
غم رفته امشب کاملاً در انفرادی

شهر مدینه نور باران شد سراسر
با چل چراغ ماه و”رقص نور” اختر

پُر گشته دنیا بی نهایت از فرشته
بر روی بال تک تک آن ها نوشته

بنوشته با خط خودش حی تبارک
پیوند یاس و حضرت یاسین مبارک

عاقد خدا و شاهدش پیغمبر او
داماد حیدر گل عروسش کوثر او

در صورت زهرا چه شرم دلنشینی ست
در چهره ی مولا چه شوق بی قرینی ست

لبخند شرم و شوق زهرا را نظر کن
این رخت دامادی مولا را نظر کن

این ساقی کوثر امیر المومنین است
که ساق دوشش حضرت روح الامین است

اوج کمال و عشق احمد نور خاتم
لمس وجود فاطمه معراج حیدر

گرمای دست مرتضی جنات کوثر
او زیر چشمی شوهر خود را نظر کرد

با یک نظر قلب علی زیر و زبر کرد
این عشق اوج عشق معنای حضور است

نور علی نور است امشب غرق نور است

//////////////

از عرش فرشته ها اگر می آیند
به جشن دل پیامبر می آیند
زهراست عروس و شاه داماد علی
این دو چقدر به یکدگر می آیند

خورشید شدی که ماه کامل برسد
باید که دلت به صاحب دل برسد
بانوی علی شدی همین کافی بود
تا رخت عروسی ات به سائل برسد

بر هر چه به غیر عشق می تاخت علی
با خوب و بد زمانه می ساخت علی
از غم خبری نداشت تا وقتی که
بر فاطمه اش نظر می انداخت علی

آن خانه ساده را که خوشبو میکرد
لبریز صمیمیت شب بو میکرد
او شاه زنان بود ولی نان می پخت
او گرچه فرشته بود جارو میکرد

من هم یکی از فرشتگانم با تو
هر لحظه در اوج آسمانم با تو
خوشبخت ترین زن جهانی با من
خوشبخت ترین مرد جهانم با تو

تا آخر عمر همدم هم با هم
هر لحظه در اوج شادی و غم با هم
ان شاءالله به پای هم پیر شویم
مثل علی و فاطمه هر دم با هم

//////////////

ریشه ات در آسمان ها ، برگ و بارت در زمین است

آسمانی هستی اما ، روح تو خاکی ترین است

مثل آدم های خاکی ، زندگی را دوست داری

دوست داری زندگی را ، گر چه با تلخی عجین است

با عدالت همسری تو ، زیر سقفی از محبت

خاتم قلب علی را ، گوهر عشقت نگین است

سادگی در محضر تو، می شود شرمنده بانو !

در درون سفره ی تو ، لقمه ای نان جوین است

ای لباس وصله دارت ، خواهش خیل ملایک

وصله ی پیراهن تو ، عشق را مُهر جبین است

آدم خاکی ز مهرت ، شد بهشتی بار دیگر

می کند معراج هر کس ، با نگاهت همنشین است

باز هم فصل بهار ِ سیب سرخ خنده ی تست

فصل سبز و روشن تو ، بهترین فصل زمین است

//////////////

قرار شد که شما بی قرارِ هم باشید
جهان دچار شما شد دچار هم باشید
تمام عمر دَمادم کنارِ هم باشید
که در مصاف خطر ذوالفقار هم باشید
دعای من همه این بوده تا به هم برسید
که خلق گشته زمین تا شما به هم برسید

نفس نفس همه جا عاشقانه همدم هم
خدا نکرده اگر زخم بود مرهم هم
صفا و مروه و رکن و مقام و زمزم هم
چرا که قبلۀ من هم علیست هم فاطمه هم
و رو به اهلِ مدینه چنین سفارش کرد
نوشته اند که سفارش نه! بلکه خواهش کرد

همیشه نام علی را امام بگذارید
به خانوادۀ من احترام بگذارید
برای فاطمه ام سنگِ تمام بگذارید
و روی زخم دلش التیام بگذارید
جهان بدونِ علی رنگُ بو نخواهد داشت
بدونِ فاطمه هم آبرو نخواهد داشت

شنیده میشود از آسمان صدایی که
کشیده شعرِ مرا باز هم به جایی که
نبود هیچ کسی جز خدا، خدایی که
نوشت نام مرا نام آشنایی که
پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد
و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

نوشت فاطمه شاعر زبانش الکن شد
نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد
نوشت فاطمه تکلیفِ نور روشن شد
دلیلِ خلق زمین و زمان معین شد
نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته ست
غزل قصیدۀ نابی که در ازل گفته ست

نوشت فاطمه تعریفِ دیگری دارد
زِ درکِ خاک، مقام فراتری دارد
خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
درونِ خانه بهشتِ معطری دارد
پدر همیشه کنارت حضورِ گرمی داشت
برای وصف تو از عرش واژه بر میداشت

چرا که رویِ زمین واژۀ وزینی نیست
وشان وصفِ تو اوصافِ اینچنینی نیست
و جای صحبتِ این شاعر زمینی نیست
و شعر گفتنِ ما غیرِ شرمگینی نیست
خدا فراتر از این واژه ها کشیده تو را
گمان کنم که اصلاً آفریده تو را

که گردِ چادرِ تو آسمان طواف کند
و زیرِ سایۀ آن کعبه اعتکاف کند
ملک ببیند و آنگاه اعتراف کند
که این شکوهِ جهان را پر از عفاف کند
کتابِ زندگی ات را مرور باید کرد
مرور کوثر و تطهیر و نور باید کرد

در آن زمان که دلِ روزگار دلخور بود
و وصفِ مردمش أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ بود
درون خانۀ تو نانِ فقر آجر بود
شبیه شِعْب ابی‌طالب از خدا پُر بود
بهشتِ عالم بالا برایت آماده‌ست
حصیرِ خانۀ مولا به پایت افتاده‌ست

به حکم عشق بنا شد در آسمانِ علی
علی از آنِ تو باشد تو هم از آنِ علی
چه عاشقانه همۀ عمر مهربانِ علی
به نان خشک علی ساختی به نام علی
از آسمانِ نگاهت ستاره میخواهم
اگر اجازه دهی با اشاره میخواهم

به یادِ آن دلِ از شهر خسته بنویسم
کنارِ شعر دو رکعت نشسته بنویسم
شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم
و پیش چشم تو با دستِ بسته بنویسم
به شعرِ از نفس افتاده جان تازه بده
و مادری کنُ این بار هم اجازه بده

به افتخار بگویم از تبارِ توایم
هنوز هم که هنوز است بی قرارِ توایم
اگر چه ما همه در حسرتِ مزار توایم
کنار حضرت معصومه در کنار توایم
فضای سینه پر از عشقِ بی کرانۀ توست
کرم نما و فرودآ که خانه، خانۀ توست

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!