هر جا سخن از ژانر اکشن در سینما باشد، قطعاً نام سری فیلمهای جان ویک به زبان میآید. این سری فیلمها، به کارگردانی چاد استاهلسکی و با بازی کیانو ریوز، به یکی از نمادهای ماندگار این ژانر تبدیل شده است.
از سال ۲۰۱۴ که اولین قسمت این مجموعه به نمایش درآمد، جان ویک نه تنها به عنوان یک قهرمان اکشن، بلکه به عنوان یکی از ماندگارترین نقشهای کیانو ریوز در دل مخاطبان جا گرفته است. داستان جان ویک، روایتگر زندگی یک قاتل حرفهای است که به ناگاه و به دلیل انتقامهای شخصی، بار دیگر به دنیای تاریک و بیرحم جنایت بازمیگردد. این بازگشت، نه تنها نتیجهای از یک تراژدی شخصی است، بلکه نمایانگر جستجوی او برای هویت و آرامش در جهانی است که هیچگاه به او اجازه فرار نمیدهد. در این سفر پر از تنش و چالش، جان با دنیایی روبرو میشود که قوانین و عرفهای خاص خود را دارد و هر قدم او به سمت انتقام، او را به عمق بیشتری از این دنیای تاریک میکشاند.
سری فیلمهای جان ویک با طراحی صحنههای بصری خیرهکننده و نورپردازیهای قوی، تجربهای منحصر به فرد را برای تماشاگران رقم میزند. این مجموعه به زیبایی توانسته است ترکیبی از داستانسرایی هیجانانگیز، اکشن بینظیر و شخصیتهای به یاد ماندنی را ارائه دهد. هر قسمت از این مجموعه، نه تنها به ما عمق بیشتری از شخصیت جان ویک را نشان میدهد، بلکه ما را به دنیای رازآلود و پر از تنش اطراف او نیز میبرد. سکانسهای اکشن و پرهیجان، جذابیت این سری فیلمها را دوچندان کرده و آن را به یکی از نقاط عطف سینمای اکشن تبدیل کرده است. در واقع وجود همین سکانسهای اکشن، پرهیجان و دلهرهآور به همراه حضور مثبت و قوی ریوز، از جمله نقاط قوت اصلی اثر به حساب میآیند. اکثر کسانی که مخاطب این سری فیلمها بودهاند، از بیشتر اتفاقاتی که در فرایند و پشتصحنهی ساخت این آثار گذشته، بیخبرند؛ نمیدانند سازندگان این مجموعه چه سختیهایی را متحمل شدهاند؛ ریوز برای نزدیک شدن به ویک و اجرای درست نقشش چقدر زحمت کشیده و تمرین کرده، بدلکاران چقدر با آسیب و درد دست و پنجه نرم کردهاند؛ در کل، خیلیها اصلاً نمیدانند چطور جان ویک و دنیای اکشن و جذاب پیرامون او خلق شد و با بودجهی کم و وجود معضلات متعدد توانست تحول عظیمی در ژانر پرطرفدار و محبوب اکشن به وجود بیاورد.
کمی پیش از آغاز اکران فیلم Ballerina که با قصهای از دنیای جان ویک و با بازی کیانو ریوز و آنا د آرماس روایت میشود؛ مستند Wick Is Pain منتشر شد که به بررسی دقیقتر فرآیند ساخت و تأثیرات این اثر پرداخته است. ویک یعنی درد (Wick Is Pain) چیزی فراتر از یک مستند ساده است؛ بیش از اینکه یک مستند معمولی و شاید خستهکننده باشد، با نگاهی تازه و متفاوت، ما را به درون دنیای پرهیجان و اکشن سری فیلمهای جان ویک میبرد؛ دنیای جذابی که تا پیش از این در ۴ فیلم این مجموعه دیده بودیم و حالا بعد جدیدتری از خلق این فیلم، کاراکتر جان ویک و فرآیند ساخت این مجموعه را میبینیم. این مستند به خوبی نشان میدهد که حتی پشتصحنهی یک فیلم سینمایی و مستندی دو ساعته دربارهی آن اثر میتواند مانند خود فیلم، جالب، دیدنی و پر از جزییات باشد. در دقایق اولیهی مستند ویک یعنی درد، در مورد حرفهی بدلکاری، هنرهای رزمی و سابقهی کار کارگردان جان ویک صحبت میشود. چاد استاهلسکی، کارگردان این اثر، از فعالیتهایش در زمینهی ورزش، هنرهای رزمی، بدلکاری و تجربهی حضور در فیلم کلاغ میگوید. این مستند به خوبی توانسته رابطهی نزدیک کارگردان و بازیگر فیلمهای جان ویک یعنی کیانو ریوز و چاد استاهلسکی را نشان دهد؛ آن دو اولین بار در فیلم ماتریکس با هم آشنا شدند و با همکاری هم، دنیای اکشن سینمای هالیوود را متحول کردند. این رابطه و دوستی در گفتوگوهایشان با هم نیز به خوبی مشخص است.
دریک کولستاد، فیلمنامهنویس اثر، داستان شکلگیری فیلمنامه فیلم را تعریف میکند. او فیلمنامهی فیلمی اکشن به نام تحقیر (یا تمسخر) را نوشت که بعداً همین عنوان تبدیل به فیلم سینمایی جان ویک شد. کولستاد ایدههای جذاب و دیوانهواری داشت. ایدهای که در آن همسر شخصیت اصلی داستان میمیرد؛ سگ او آخرین ارتباط ضعیفش با همسر خود و یادگاری مهمی است که از او به جا مانده. اما در ادامهی داستان، سگِ کاراکتر اصلی فیلم را میکشند و او هم به خاطر کشته شدن سگ و دزدیده شدن ماشینش انتقام میگیرد. در این ایدهی اولیه، کشتهها کمتر از دوجین بود؛ ولی در فیلمنامهای که اجرایی شد و به مرحله تولید رسید، کشتهها بسیار زیاد بود. آنقدر زیاد بود که برخی از طرفداران، ۴ قسمت این مجموعه فیلمها را با دقت و ریز بینی تماشا کردند، کشتهها را شمردند و به اعداد و ارقامی عجیب رسیدند که در نوع خود یک مدل رکورد شکنی محسوب میشد.
سازندگان فیلم برای بازیگر نقش اصلی، در فکر انتخاب کیانو ریوز بودند. ریوز در زمان پیش تولید جان ویک، فیلم ۴۷ رونین را بازی کرده بود و به تازگی فیلمبرداری مبارز تای چی تمام شده بود. اما این دو اثر موفق نبودند و با شکست تجاری مواجه شدند. به همین دلیل در آن زمان کیانو ریوز به دنبال پروژهای بود تا او را بعد از فیلم معروف ماتریکس، دوباره به ستارهی سینما و هالیوود تبدیل کند. بنابراین برای بازی در نقش ویک حاضر شد و تمام تلاشش را برای ایفای هر چه بهتر این نقش کرد. در همین راستا، نام مستند، ویک یعنی درد است، نیز بیمعنی نیست. کیانو ریوز برای کاراکترش دردهای زیادی را تحمل کرده است. این مستند نشان میدهد که او تمرینات زیادی برای این نقش داشته؛ برای اینکه سکانسهای اکشن، رزمی و مبارزهای به خوبی اجرا شود، آسیبهای زیادی را تحمل کرده است که این مسئله نشان از تعهد و مسئولیت پذیری بالای وی برای ایفای نقش و فیلمی که در آن بازی میکند، دارد و باز هم به همان مفهوم ویک یعنی درد اشاره دارد؛ البته در پایان مستند، کیانو ریوز عنوان میکند ویک تنها به معنی درد نیست و معناهای دیگری نیز دارد.
ویک یعنی درد یا Wick Is Pain حاوی نکات جالب و قابل توجهی است؛ حقایقی که دنیای جان ویک را به طرز متفاوتی به تصویر میکشد. اولین نکته جالب، گفتوگوهای زیادی است که بین سازندگان فیلم انجام میشود و موضوع آن هم ریشی است که باید برای کاراکتر جان ویک بگذارند! حتی بحث میکنند که چهرهی بازیگر این نقش، چقدر شبیه به فیلم ماتریکس شده است؛ یا حتی گفته میشود اگر برای کاراکتر جان ویک ریش گذاشته شود، هیچ کس فیلم را نمیبیند و فیلم شکست میخورد! اما در نهایت کارگردانهای کار اولی، ریسک میکنند و برای ویک ریش میگذارند؛ البته احتمالش خیلی کم است که کسی زیاد به ریش جان ویک مخصوصاً در بین درگیریها و مبارزههای خشن و خونین او توجه کرده باشد.
نکتهی دیگر، مشکلات مالی مربوط به ساخت فیلم است که به جای جالب بودن، بیشتر نشان از سختی و مشکلات ساخت این فیلم دارد. در حالی که قرار بود فیلمبرداری جان ویک ۱ شروع شود، فیلم دچار مشکل مالی میشود و حتی پروژه را تا مرز تعطیلی میکشاند. البته در نهایت فیلم نجات پیدا میکند. همچنین مستند نشان میدهد که در بعضی مواقع، سازندگان برای کاهش هزینهها مجبور به حذف برخی سکانسها شدند. به تصویر کشیدن این معضلات نشان میدهد ما تنها بخش جذاب، پر زرق و برق و ظاهر هیجانانگیز فیلم را میبینیم. حقیقت جالب و متفاوت دیگری که در این مستند بیان شد، این بود که در نباید در یک فیلم هالیوودی یک سگ را بکشی؛ در اولین نمایش آزمایشی جان ویک ۱، وقتی در یک سکانسِ پرخون، سگ ویک کشته شد، بسیاری از تماشاگران از سالن سینما خارج شدند. ولی باز هم سازندگان این فیلم مصمم به ایدهای که در سر داشتند ادامه دادند و در فیلمشان، سگ ویک را کشتند. چون اگر سگی کشته نمیشد، دیگر فیلم و داستانش آن چیزی نبود که از اول قصد ساختنش را داشتند. اما مسئلهی قابل توجه دیگری نیز از زبان یکی از دستاندرکاران فیلم مطرح میشود؛ اینکه کیانو ریوز حدود ۹۸ درصد مبارزاتش را خودش انجام داده است؛ که باز هم نمایانگر تلاشهای ریوز برای این کاراکتر است.
یک نکتهی جالبتر این است که جان ویکِ یکی که ما دیدهایم با جان ویکِ یکی که در ابتدای مراحل تدوین بوده، فرق دارد. اولین نسخه از فیلم جان ویک بیشتر شبیه به یک فیلم نوآر سوئدی بود. جان خیلی غمگین و افسرده بود، فقط در خانهاش راه میرفت و بیشتر ناراحتی و افسردگی او به تصویر کشیده میشد؛ در کل، نسخهی اولیه خیلی طولانی و خستهکننده بود؛ هیجانش نیز کم بود. چاد به همراه همکار دیگرش که هر دو اولین تجربهی کارگردانیشان را تجربه میکردند نیز، تازه بعد از اتمام فیلمبرداری فهمیده بودند که سختی کارشان تازه شروع شده است. آنها تمام سعیشان را کردند تا در مرحله پس تولید یعنی تدوین، فیلم را نجات دهند و در نهایت موفق شدند. نکتهی جالب دیگر در ساخت قسمتهای بعدی این اثر، فیلمبرداری سکانس درگیری در یک کنسرت است. جایی که واقعاً چاد، ریوز و تیمش در میان مردم، تیراندازی، مبارزه و درگیری به راه انداختند و نتیجهاش سکانسی بسیار مهیج و البته طبیعی شد. این مستند، جدا از سختیهای متعدد ساخت فیلم جان ویک برای کارگردان و بازیگران، به ارزش کاری که بدلکاران انجام میدهند اشاره دارد؛ این مستند میگوید، این افراد، گمناماند و به دور از اعتبار و شهرت، سختیهای زیادی را تجربه میکنند و به ساخت چنین فیلمهای معروفی کمک مهمی میکنند. مثل قسمتی که بدلکار جان ویک از ارتفاع بالا به زمین میافتد و دو بار این سکانس را تکرار میکند؛ و با وجود دردش، همچنان سرپا میماند و برای فیلم تلاش میکند.
اما در مجموع، مستند Wick Is Pain، با نگاهی عمیق به فرآیند ساخت سری فیلمهای جان ویک، نه تنها به بررسی چالشها و موفقیتهای سازندگان میپردازد، بلکه به تحلیل جذابیتهای این مجموعه و تأثیر آن بر سینمای اکشن نیز میپردازد. این مستند، با ارائه جزئیات دقیق و صمیمی از پشتصحنه، به بیننده اجازه میدهد تا درکی عمیقتر از تلاشهای خستگیناپذیر تیم تولید و بازیگران داشته باشد. یکی از نقاط قوت مستند، بررسی عمیق رابطه و همکاری بین دستاندرکاران و عوامل پروژه است. کیانو ریوز با بازی در نقش ویک، به خوبی توانسته است ابعاد مختلف شخصیت جان را به تصویر بکشد؛ ویک یعنی درد نشان میدهد که چگونه ریوز با تمرینات سخت و فیزیکی، خود را برای اجرای سکانسهای اکشن آماده کرده و به عمق احساسات و دردهای شخصیتش نزدیک شده است. این تلاشها نه تنها به اجرای بهتر او کمک کرده، بلکه باعث شده است که تماشاگران بتوانند با جان ویک همذاتپنداری کنند. ویک یعنی درد به طور خاص به نقش بدلکاران و چالشهایی که آنها در حین تولید با آنها مواجه بودند، میپردازد. بدلکاران به عنوان قهرمانان گمنام سینما، در این مستند به خوبی معرفی میشوند و سختیهایی که برای خلق سکانسهای اکشن متحمل میشوند، به تصویر کشیده میشود. این نکته به بیننده یادآوری میکند که پشت هر صحنهی اکشن و هیجانانگیز، ساعتها تمرین و فداکاری نهفته است. یکی دیگر از جنبههای جالب مستند، بررسی چالشهای مالی است که سازندگان با آنها مواجه شدند. در حالی که فیلم در مراحل پیشتولید بود، مشکلات مالی میتوانست پروژه را متوقف کند. این موضوع نشاندهنده اراده و تلاش بیوقفه تیم تولید برای نجات پروژه است. مستند به خوبی این واقعیت را به تصویر میکشد که تولید یک فیلم بزرگ، نه تنها به بودجه نیاز دارد بلکه به عزم و اراده قوی نیز نیازمند است. Wick Is Pain همچنین به جنبههای بصری و هنری فیلمهای جان ویک میپردازد. طراحی صحنه، نورپردازی و انتخاب لوکیشنها همگی به خلق دنیایی منحصر به فرد و جذاب کمک کردهاند. مستند نشان میدهد که چگونه این عناصر به ایجاد فضایی تنشزا و هیجانانگیز کمک کرده و تماشاگران را به دنیای جان ویک میکشاند. این توجه به جزئیات، نشاندهنده تعهد سازندگان به کیفیت اثر است. یکی از جنبههای مهم دیگر این مستند، بررسی تأثیراتی است که هنرهای رزمی به سینما برای خلق سکانسها و فیلمهای اکشن و پرفروش کرده است. در مورد خود فیلم جان ویک باید گفت این فیلم با محوریت انتقام و ایستادگی در برابر ظلم، به تماشاگران این امکان را میدهد که با موضوعاتی مانند فقدان، درد و جستجوی هویت ارتباط برقرار کنند. مستند Wick Is Pain به خوبی این ابعاد را مورد بررسی قرار میدهد و نشان میدهد که چگونه این فیلمها توانستهاند در دل مخاطبان جا بگیرند. در نهایت، Wick Is Pain فراتر از یک مستند ساده است. این مستند به تماشاگران این امکان را میدهد که با دنیای پرهیجان جان ویک آشنا شوند و درک عمیقتری از چالشها و تلاشهای سازندگان این سری فیلمها پیدا کنند. جذابیتهای داستانی و اطلاعات جدیدی که این مستند ارائه میدهد، باعث میشود که تماشاگران این اثر را با اشتیاق دنبال کنند. در کل، Wick Is Pain یک سفر جذاب به دنیای جان ویک است که نه تنها به بررسی فرآیند ساخت فیلم میپردازد، بلکه به بینندگان این امکان را میدهد که با معضلات و موفقیتهای سازندگان آشنا شوند و از تجربهای غنی و پر از هیجان بهرهمند شوند. این مستند، به خوبی نشان میدهد که چگونه یک فیلم میتواند فراتر از سرگرمی باشد و به یک تجربه مهم هنری تبدیل شود. در مجموع، Wick Is Pain پاسخِ پرسش خیلی از مخاطبان، یعنی «چگونه جان ویک خلق شد» را به نحوی عمیق، پر جزییات و دیدنی میدهد.
جان ویک فراتر از یک شخصیت خیالی و چند فیلم پرفروش است؛ این سری فیلمها، دنیایی سرشار از خشم، مبارزه، انتقام، هیجان و درد است و مستندش نیز این دنیا را بیش از پیش جذاب میکند. مدت زمان Wick Is Pain حدود دو ساعت است؛ شاید اگر این مستند دربارهی فیلم دیگری بود، مخاطب برای تماشا به سمتش نمیرفت، یا اگر میرفت احتمالاً خیلی زود خسته میشد؛ اما این جا ماجرا فرق دارد. Wick Is Pain دربارهی جان ویک و کیانو ریوز است؛ قطعاً هر چه در مورد این دو مرد جذاب دنیای اکشن هالیوود باشد به اضافهی حقایقی تازه و کمتر شنیده شده دربارهی سینمای اکشن و سری فیلمهای جان ویک، تماشای مستندی دو ساعته را برای مخاطبش جذاب، دلنشین و جالب میکند.
امتیاز نویسنده: ۷/۵ از ۱۰
نظرات کاربران