سبک اکسپرسیونیسم چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
اکسپرسیونیسم یکی از برجستهترین جریانهای اصلی هنر در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به شمار میرود. اهمیت احساس، مفاهیم و استدلالها در این جنبش، مستقیما وابسته به کنشهای ذهنی است؛ پس تصاویری که ما میبینیم، همگی محصول برآیندهای خودانگیختهی ذهن و عواطف هنرمند به حساب میآیند.
هر آنچه باید درباره سبک اکسپرسیونیم بدانیم
اکسپرسیونیسم، بیانگرایی یا هیجاننمایی یک سبک هنری است که با هدف تصویرگری و نمایش احساسات و پاسخهای ذهنی هنرمند نسبت به اشیا و رویدادها شکل گرفت؛ بدین ترتیب در آثار این سبک، خبری از واقعیتهای عینی جهان پیرامون نیست. تحریف، اغراق، پویایی، بدویگرایی و هیجانات از مولفههایی هستند که در ترسیم آثار اکسپرسیونیستی نقش بنیادینی ایفا میکنند.
این سبک، متضاد گرایشهای خردگرایانه و کلاسیک ایتالیا و فرانسه بود. د رواقع در سالهای قبل از جنگ جهانی اول، برخی از هنرمندان آلمانی و همچنین هنرمندان اتریشی و فرانسوی با یکدیگر همپایه شدند تا ساختارهای کلیشهای و ناکارآمد هنر پیشین را کنار بگذارند و نقاشیهای مشهور اکسپرسیونیسم بازتابی از این دیدگاه هستند.
ریشههای مکتب اکسپرسیونیست -مشخصا آلمان- را میتوان در آثار ونسان ون گوگ، ادوارد مونک، و جیمز انسور جستجو کرد. این نقاشان برمبنای امکاناتی که رنگ و فرم برای آنها ایجاد میکرد، مضامین دراماتیک، احساسی و هیجانی را در انتقال ویژگیهایی چون ترس، وحشت و گروتسک به کار میبردند. آنها بدین شکل توانستند که سنتگرایی در هنر را با ارزشهای تازهنفس همسو کنند. همچنین این رویه دقیقا همان چیزی بود که برای گذر از سبک امپرسیونیسم نیاز داشتند.
برخلاف سبک نقاشی دادائیسم، هنرمندان در نقاشیهای خود، خطوط ناهموار و اعوجاجگونه را درکنار رنگهای تند و درخشان استفاده میکردند تا صحنههای خیابانی شهری و دیگر موضوعات اجتماعی و سیاسی معاصر را در ترکیببندیهای شلوغ، متلاطم و پر احساس به تصویر بکشند. درحقیقت بخشی از آثار آنها تداعیگر خشم، انزجار و نگرانیهایِ ناشی از شدت هیجانات انسانی در پاسخ به زشتی و تضادهای حاکم بر زندگی مدرن بود.
اکسپرسیونیست در ادبیات و شعر
اکسپرسیونیسم در ادبیات، پیش از جنگ جهانی به منظور واکنشی درمقابل ماشینی شدن دنیای پیشرو، فرهنگ بورژوازئی، ماتریالیسم (مادهگرایی) و سلطه خانواده در جامعه اروپایی پدید آمد. درواقع این جنبش ادبی در کشور آلمان، طی جنگ جهانی اول و البته بلافاصله پس از آن فعالیت داشت.
نویسندگان اکسپرسیونیستی، قصد داشتند تا به واسطهی یک سبک کاملا جدید و کوبنده، نمایشی از انتقادهای اجتماعی را در ادبیات بیافرینند و علاوه بر این، جهانشناسی یکهای داشته باشند. غالبا آنها بر موقعیتهای خاصی تاکید میکردند، بنابراین در آثار خود معمولا به وضعیتها، کشمکشهای درونی و وضعیت ذهنی کاراکترها میپرداختند.
در ادبیات اکسپرسیونیستی، شخصیت اصلی از طریق مونولوگهای (تکگویی) طولانی، رنجهای خود را بازگو میکند. در ابعاد گستردهتر، رشد درونفردی طی مجرایی منحصربهفرد اتفاق میافتد، از اینرو علیه تمام ارزشهای سنتی به شورش برمیخیزد تا بر دید معنوی تماعیار زندگی نیز تسلط یابد. آوگوست استریندبری و فرانک ودکیند از طلایهدارانِ برجسته درام اکسپرسیونیستی بودند. اما «گدا و دوشیزه مغرور» (Der Bettler)، اولین نمایشنامه اکسپرسیونیستی مهم، اثر یوهانس سورژ به شمار میرود. از دیگر نمایشنامهنویسان آلمانی این جنبش به گئورگ کایزر، ارنست تولر، فریتس فون اوده و والتر گئورگ آلفرد هاسنکلور میتوان اشاره کرد.
از طرفی شعر اکسپرسیونیستی هم توانست به تبلور برسد و تقریبا رنگوبوی ویژگیهای این جنبش را در خود جای داده بود. شعرهای این سبک، سرشار از غزلهای سرخوشانه بودند. درونمایه شعرهای اکسپرسیونیستی حولمحور وحشت از زندگی شهری و رویکردهای آخرالزمانی پیش میرفتند. شاعران اکسپرسیونیستی مشهوری چون آگوست استرام گئورگ هایم، ارنست اشتادلر، گوتفرید بن و گئورگ تراکل نقشی اساسی در پیشروی و شکلگیری شعرهای این جنبش داشتند.
اکسپرسیونیست در سینما
جهان اکسپرسیوی حتی به سینما هم نفوذ پیدا کرد. طی یک دورهی مشخص، غالب فیلمسازان در صحنهپردازی دکور فیلمهای خود از فضاهای فرمیک اکسپرسیونیستی الهام میگرفتند تا وضعیت ذهنی شخصیت قهرمان داستان را انتقال دهند. معروفترین این فیلمها، «مطب دکتر کالیگاری» (The Cabinet of Dr. Caligari) ساخته رابرت وینه است. در این فیلم خیابانها و ساختمانهای عجیبی به اجرا درآمدهاند که مشخصا بازتابی از وضعیت ذهنی کاراکتر اصلی به شمار میروند. فیلمساز توانست با شیوههای سبک اکسپرسیونیسم، یعنی از طریق خطوط اعوجاجگونه و اغراقآمیزی (اگزجره شده) که در فضای فیلم مانند سایهها، نورپردازیهای دراماتیک، طراحی لباس و نمادهای بصری دیده میشوند، مخاطب را به درون یک فیلم ترسناکِ تمام اضطرابزایی پرتاب کند.
افول جنبش
اکسپرسیونیست مانند تمام جنبشهای هنر و نقاشی مدرن، روبه زوال رفت تا جایگاه خود را به سبکهای دیگر بدهد. علت اصلی این افول، ابهامات عمیق آن دربارهی کشف جهانی بهتر، استفاده از زبان بسیار شاعرانه و مشخصا ماهیت شدیدا شخصی و غیرقابل دسترس نحوهی ارائه آثارش بود. این سبک با آمدن نازیها به قدرت در سال ١٩٣٣ خاموش شد، زیرا آنها تمامی آثار اکسپرسیونیستها را انحطاطیافته و فاسد تلقی میکردند. شما میتوانید برای یادگیری این سبک به بهترین کتابهای آموزش طراحی هم نیمنگاهی داشته باشید.
منبع: خبرآنلاین