نیلی بلاگ‌

سفر در زمان؛ دفن زباله‌های اتمی در ایران تحریف شده بود؛ هویدا، خلعتبری، یگانه و مجیدی چه نظری درباره انرژی اتمی داشتند؟

اکبر اعتماد، موسس و نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی بود. در سال ۱۳۴۷ به سمت اولین رئیس مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی، که بدیل ایرانی مرکز ملی پژوهش‌های علمی (CNRS) در فرانسه بود، منصوب شد. در سال ۱۳۵۳ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست گرفت و این سازمان را بنیان نهاد. اعتماد تا سال ۱۳۵۷ ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را به دست داشت. این گفتگوها توسط فرخ غفاری در پاریس انجام شده است.

سؤال: آقای دکتر بعد از انقلاب و شاید هم قبل از انقلاب تهمتی به دستگاه شما‌زده بودند که آنجا یک قراردادی، البته من دارم تمام اینها را میان گیومه می‌گویم و از قول کسانی که این انتقادات را می‌کردند که قراردادی شما بسته‌اید که ایران را تبدیل به زباله دانی و قبرستان زباله اتمی دنیا بکنید؛ راجع به این موضوع خواهش می‌کنم مطالب لازم را بفرمائید؟

هیچ مفهوم صحبت‌های شاه این نبود که اتریشی‌ها زباله خودشان را بیآورند به ایران ما یک تیم مشترک با اتریشی‌ها گذاشتیم و مطالعات فنی راش کردیم که به بینیم ضوابط اینکارچه باید باشد. اتریشی‌ها هم همکاریشان با ما در حــد راه‌یابی برای مسأله بود. ولی هیچوقت این مسأله مطرح نبوده که اطریش یا یک کشور دیگر تفاله‌ها و زباله‌هایش را بیآورد و در ایران بگذارد، به هیچ عنوان. البته یکی دو دفعه، چون اینکار را هم ایران بدون کمپلکس کرد و یکی دو دفعه صحبت شد و مخصوصـــــا  عباسعلی خلعتبری که آن وقت وزیرخارجه بود یک سفر با اتریش کرد و در آنجا هم صحبت نسبت به این گروه همکاری که در این زمینه تشکیل شده بود کردند و در روزنامه‌ها انعکاس پیدا کرد و روزنامه‌ها درست مفهوم واقعی این حرف را نفهمیدند و یک چنین احساسی بــــــــــرای یک عده زیادی دست داده بود و می‌دانم که در آن موقع یک عده زیادی از این موضوع ناراحت شده بودند ولی اشکال اصلی اینست که اصل داستان را در نظر نگرفته بودند و تازه درنظر نگرفته بودند که اگر تمام این هم راست می‌بود، مسأله به ۲۵ تا ۳۰ سال دیگر بر می‌گش یعنی یک چیزی نبود، زیرانه اطریش آنروز تفاله اتمی داشت و نه ما داشتیم و نیروگاه آنها شروع بکار کرده بود ونه ما شروع کرده بودیم.

تازه این تفاله‌ها بعداز اینکه به نیروگاه برود سال‌ها و ده سال بعد ازآن داستان به صورت تفاله در می‌آید. اصلاً مسأله روز نبود و یک کمی شلوغ کرده بودند. به هرصورت من اگراین چنین موضوعی را یک کمی باز کردم برای این بود که بگویم چطور این نوع شایعات تحریف شده بود در ایران

سؤال: درباره روابط خودتان با وزراء و نخست وزیر و کسانی که از نزدیک باشم همکاری می‌کردند چیزی نفرمودید؟

دکتر اعتماد: با نخست وزیر که قسمت اعظم آن امیرعباس هویدا بود، روابط ما فوق العاده خوب بود برای اینکه امیرعباس هویدا علاوه بر علاقه ایکه بطور کلی به‌ام مملکت داشتند یک خاصیتی داشت که در کسان دیگر من کمتر دیدم و آن این بـــود کــــــه فوق العاده با نسل جوان‌تر از خودش خوب می‌توانست کنار بیاید و یک طوری نحوه عمل و برخورد با جوان‌ها را در دستش داشت و من در اول که به ایران برگشتم خیلی زود افتخار آشنائی با ایشان را پیدا کردم و همیشه هم نسبت به من لطف داشتند و وقتی هم که من رئیس سازمان انرژی اتمی شدم که در واقع موقعیت‌های زیادی برای ایجاد برخورد با نخست وزیر مملکت وجود داشت، چون من کارم را مستقیماً زیر نظر اعلیحضرت انجام می‌دادم و در واقع این برنامه هم تا یک حدی برای دولت گرفتاری هایی ایجاد می‌کرد، ولی هیچوقت هویدا گرفتاری نداشتم و همیشه هم از من حمایت می‌کرد مواقعی هم که با من موافق نبود.

آخرش معتقد می‌شد که من بالاخره مطالبم را آن طور که به عرض می‌رسانم و آنطور که اعلیحضرت تصمیم می‌گیرند مجبورم بکنم و چاره ندارم، یعنی این تفاهم را داشت که بر من خــــــــــــرده نگیرد. وزراء دیگر مختلف بودند.

با سازمان برنامه بیشتر عبدالمجید مجیدی بودکه ما خیلی باهم دوست بودیم و روابط نزدیک دوستانه داشتیم در مورد کارمان و اعتبارات بعضی اوقات با خودسازمان برنامه من گرفتاری داشتم ولی با خود عبدالمجید مجیـــــــــــدی گرفتاری نداشتم و اغلب حل می‌کردیم مسائل را و خیلی روابط خوبی داشتیم. 

یک وزیری که فوق‌العاده زیاد با هم کار داشتیم هوشنگ انصاری بود، اینکه عرض می‌کنم فوق العـــــاده برای اینکه هرروزکار داشتیم و مسائل مختلف بود هم مسائل مالی یعنی پرداخت‌ها، هم مسائل سرمایه‌گذاری در کشور‌های خارجی و طرح هایی که در خارج داشتیم از این لحاظ با و مربوط می‌شد، هم مسائل کمیسیون‌های مشترک با کشور‌های خارجی که طبعا اتم هم وارد آن می‌شد از اینرو بطرق مختلف با هوشنگ انصاری کار داشتیم.

روابط من با هوشنگ انصاری از این لحاظ خیلی خوب بود برای اینکه هوشنگ انصاری فوق‌العاده آدم مثبتـــــــــی بود وفوق العاده در کارش دقیق و مسلط یکی از محاسن او این بود که به کارش مسلط بود و وقتی هم که وعده می‌داد ممکن نبود فراموش کند، یعنی اگر می‌گفت که تا پانزده روز دیگرمن این مسأله را حل می‌کنم ممکن نبود که فراموش کند و آدم می‌توانست رویش اطمینان کند ولی از طرفی یک جا‌هایی من با انصاری گرفتاری داشتم برای اینکه بعضی اوقات طرز دید ما با هم نمی‌خواند و یک دخالت‌هایی گاهی در کار من می‌کرد که من با آن موافق نبودم ولی، چون کارش را انجام می‌داد و در واقع مانع کار من نمی‌شد، هیچوقت ما با هم برخورد شدیــــــــــد نداشتیم جز در یک مورد که یک روز یک مقداری گرفتاری داشتیم من هیچوقت با هوشنگ انصاری هم تضاد نداشتم.

منبع: انتخاب

منبع خبر

مطالب مشابه را ببینید!