ساختار داستانی فرنچایز «ترمیناتور» ذاتاً به معنای ریاستارتهای مداوم است. آینده نامشخص است، گذشته هم همینطور. شخصیتهای این سری بیشتر از آنکه ما به تعطیلات برویم، در زمان سفر میکنند و هر سفر، واقعیت را از نو میسازد. در اصل، هر فیلم جدید ترمیناتور یک ریاستارت است که با فرستادن یک ربات از آینده به گذشته آغاز میشود تا تاریخ را بازنویسی کند. تفاوت فقط در جسارت سازندگان و میل آنها به نمایش استعدادهایشان است. دقیقاً ده سال پیش، «ترمیناتور: پیدایش» (پنجمین فیلم این سری) اکران شد. با وجود انتظارات بالا، این اثر در گیشه موفق نبود. اما مشکل کجا بود؟
فرصتی که از دست رفت
در میان هواداران قدیمی، فقط دو فیلم اول «ترمیناتور» واقعی تلقی میشوند. فیلمهای سوم و چهارم، با وجود حضور بازیگران و شخصیتهای آشنا، از سوی طرفداران رد شدند. ولی «پیدایش» شانس این را داشت که این ذهنیت را تغییر دهد. اما چرا؟ چون جیمز کامرون، خالق این فرنچایز، به عنوان تهیهکننده وارد شد. این امیدواری ایجاد کرد که شاید این بار همهچیز درست شود.
به مخاطبان قول بازگشت به ریشهها داده شد. حوادث فیلمهای سوم و چهارم کنار گذاشته شدند و داستان به سال ۱۹۸۴ بازگشت، اما در یک خط زمانی جایگزین. سارا کانر اینبار از قبل آماده مقابله با ترمیناتور فرستادهشده برای کشتناش بود. آرنولد شوارتزنگر با وجود سن بالا دوباره در نقش تی-۸۰۰ برگشت، امیلیا کلارک (ستاره «بازی تاجوتخت») در نقش سارا کانر ظاهر شد و کایل ریس هم حضور داشت. همهچیز برای یک ریاستارت قدرتمند آماده بود…
اما فیلم که اکران شد، مخاطبان مبهوت ماندند.
اسیر نوستالژی
جیمز کامرون همیشه تأکید داشت که دنبالهسازان «ترمیناتور» باید از الگوهای او فاصله بگیرند و راه خود را پیدا کنند. اما نقطهٔ ضعف «Terminator: Genisys» دقیقاً همین بود؛ به جای پیشبرد داستان، تبدیل به تکهای از بهترین صحنههای فیلمهای قدیمی شد. از دیالوگهای معروفی مثل «با من بیا اگر میخواهی زنده بمانی» و «استالا ویستا، بیبی» تا بازآفرینی ترمیناتور T-1000، فیلم بیش از حد به نوستالژی تکیه کرد بدون آنکه چیز جدیدی ارائه دهد.
در تئوری، ایرادی ندارد که فیلمی دربارهٔ سفر در زمان، همان وقایع را تکرار کند، اما مشکل اینجا بود که جز تکرار، هیچچیز دیگری در کار نبود. بسیاری «Terminator: Genisys» را بازسازی ضعیفتری از دو فیلم اول دیدند. حضور دوبارهٔ سارا، کایل و تی-۸۰۰ بیشتر شبیه پارودی بود تا ریاستارت. مقایسه بازیگران ۲۰۱۵ با نسخهٔ ۱۹۸۴ به وضوح نشان میداد که چقدر فیلم جدید کممیآورد.
سردرگمی در ژانر و داستان
دو فیلم اول «ترمیناتور» از نظر ژانری کاملاً متفاوت بودند: اولی یک اسلشر ترسناک درباره یک ربات بیرحم بود و دومی یک اکشن تمامعیار با تعقیبوگریزهای نفسگیر. کامرون با جسارت ژانرها را درهم میآمیخت و این باعث جذابیت کارهایش میشد. اما «نابودگر: جنسیس» به جای سادهسازی، داستان را با پارادوکسهای زمانی، خطوط زمانی موازی و تئوریهای پیچیده پر کرد. شاید این ایده در دههٔ ۹۰ جذاب بود، اما در ۲۰۱۵ دیگر نه. در مقایسه با فیلمهای ابرقهرمانی، «Terminator: Genisys» نه علمیتخیلی بود و نه اکشنِ هوشمندانه، فقط یک اکشن معمولی بود.
پتانسیل تباهشده: جان کانرِ شرور
یکی از ایدههای جالب فیلم، تبدیل جان کانر به یک ترمیناتور (T-3000) بود. این میتوانست یک پیچش داستانی هوشمندانه باشد، اما… ۱. استودیو این راز را در تیزر لو داد و عنصر غافلگیری را نابود کرد. ۲. هیچ توضیح قانعکنندهای برای این تغییر وجود نداشت، فقط گفتند «اسکاینت او را گرفت و تبدیلش کرد». خب… چه توقع داشتید؟
تغییر دادن تصویر قدیمی جان کانر به عنوان قهرمان مطلق ایده خوبی بود، اما این تغییر نیاز به پیشزمینهٔ محکمی داشت. طرفداران اگر میدیدند چطور او به تاریکی کشیده میشود، شاید میپذیرفتند. اما فیلم به سادگی اعلام کرد: «جان حالا شرور است. قبول کنید.»
شرورهای ضعیف
فیلمهای ترمیناتور به اندازه شرورهایشان خوب هستند. T-800 و T-1000 دو نمونه از بهترین شرورهای تاریخ سینما بودند. طبیعی است که رسیدن به این سطح سخت باشد، اما «ترمیناتور: پیدایش» حتی تلاش هم نکرد:
یک نسخهٔ جدید از T-1000 معرفی شد، اما فقط برای این بود که شخصیتها را به دنبال خود بکشد.
T-3000 (جان کانر) گرافیک جالبی داشت، اما به راحتی با یک آهنربای قوی شکست خورد!
شخصیت «الکس» (با بازی مت اسمیت) کاملاً بیمعنا بود، نه هدفش مشخص بود، نه انگیزهاش.
بازیگران و کارگردانی متوسط
در بخش بازیگری امیلیا کلارک نتوانست از سایه لیندا همیلتون (سارای اصلی) بیرون بیاید. جی کورتنی (کایل ریس) فاقد کاریزمای مایکل بین (بازیگر نقش اصلی) بود. همچنین جیسون کلارک (جان کانر) نتوانست شرور باورپذیری باشد. حتی آرنولد هم نتوانست فیلم را نجات دهد؛ شخصیت «پاپس» (با این اسم مسخرهاش) بیشتر شبیه یک شبح از گذشته بود.
ترمیناتور: فرنچایزی که اسیر گذشته است
«ترمیناتور» احتمالاً بدشانسترین فرنچایز سینماست. دو فیلم اول آنقدر عالی بودند که هیچکس نتوانسته به آن سطح برسد. از چهار فیلم بعدی، همه به نوعی شکست خوردند. شاید تنها استثنا «ترمیناتور: زیرو» (انیمیشن ۲۰۲۴) باشد که راهی تازه پیش پای فرنچایز گذاشت.
اما مطمئن باشید ترمیناتورهای جدیدی خواهند آمد. حقوق این فرنچایز دست به دست میشود و هر بار کسی امیدوارانه تلاش میکند آن را نجات دهد. شاید روزی فیلمی بسازند که لااقل شرمآور نباشد. «نابودگر: جنسیس» نتوانست. اشکالی ندارد. تقصیر خودمان بود که به معجزه امید بستیم در جایی که فقط پول حکومت میکند.
نظر شما چیست؟ فیلم «Terminator: Genisys» را چطور دیدید؟ آیا به فیلمهای جدید ترمیناتور امید دارید؟ کدام را بدتر میدانید: «پیدایش» یا «سرنوشت تاریک»؟ نظرات شما همیشه الهامبخش من است! اگر به سینما و تحلیل فیلمها علاقه دارید، ویجیاتو را دنبال کنید. باهم فیلم ببینیم، بخوانیم و لذت ببریم!
نظرات کاربران